۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

تجاوز جنسی در افغانستان؛ مسئولیت با کیست؟



روند رو به رشد تجاوزهای جنسی در افغانستان؛ مسئولیت با کیست؟

 مهدی زرتشت

تیترهای ناخوش هر شب
از سر عادت، هر شب معمولاً ساعت‏های هشت شام به سایت‏های خبری فارسی از جمله سایت فارسی بی بی سی (BBC) و سایت خبری رادیو آزادی سر میزنم؛ ولی هیچ وقت و هیچ شبی خبر دلخوش کننده‏ای در مورد افغانستان نخوانده‏ام. تیترها همه اش کشت و خون، قتل و تجاوز و انسان کشی است.
من فقط تیترهای اخبار امشب دو سایت را اینجا یاد آوری می‏کنم: تیتر اول سایت فارسی بی بی سی (صفحه افغانستان) به ترتیب خبرهایی چون: «بازداشت یک مرد به اتهام تجاوز جنسی به یک کودک در بلخ»، «9  غیرنظامی در انفجارهای خوست و قندهار کشته شدند» و... و در سایت خبری رادیو آزادی آمده است: «یک دختر پنج ساله در ولایت بلخ مورد تجاوز جنسی قرار گرفت»، «میزان تجاوز جنسی بر اطفال در شمال افغانستان 20 درصد افزایش یافته است»، «یک مرد در هرات خانم و طفل هفت روزه‏اش را به قتل رساند»، و بگذریم تا تیتر خبرها و واکنش‏ها در برابر تصمیمات، کارها و خیالات یک مجاهد هنوز اسلحه دوست که 2014 نرسیده، دست به تشکیل گروه مجاهدین می‏زند و آماده «جهاد» می‏شود. جهاد به معنای دقیق‏تر کلمه، یعنی تکرار خاطرات تلخ یک دهه انسان‏کشی و ویرانی.

نگاه مختصر به چند گزارش
اما از میان این همه تیترهای خبری، آنچه واقعاً خیلی دلخراش و تکاندهنده بود، گزارش تجاوز یک مرد 22 ساله بر کودک پنج ساله (دختر) بود. صدیقه پنج ساله از سوی مرد 22 ساله (جمعه مراد) در شهرستان کلدار ولایت بلخ مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و اکنون دخترک در حالت «شوک» در بیمارستان تحت تداوی قرار دارد. این در حالی است که به گفته مسئولان بیمارستان‏های ولایت بلخ، در طول یک هفته، دو مورد تجاوز جنسی در این ولایت به وقوع پیوسته است.
تجاوز جنسی دیگر، چند روز پیش در ولایت سمنگان صورت گرفت. در آن، دختر هفت ساله ی که مورد تجاوز قرار گرفت، اکنون او نیز کنار صدیقه در شفاخانه به سر می برد؛ اما واکنش‏ها در برابر این واقعه از سوی یک تعداد فرهنگی‏ها و اهل رسانه‏ها بخصوص در شبکه اجتماعی فیس بوک، چشمگیر بود.
تعداد زیادی در این ارتباط حرف و حدیث‏هایی خود را گفته و نوشته‏اند. یک دوست فرهنگی که خود کارمند یکی از تلویزیون‏های خصوصی در کابل است، در وال فیس بوک خود نوشته است: «... یک دختر بچه 3 ساله در تخار، یک دختر بچه 5 ساله در مزار، یک دختر بچه هشت ساله [به گزارشی هفت ساله] در سمنگان، بر این سه کودک در جریان یک هفته گذشته در شمال افغانستان تجاوز جنسی شده است. در ولات هرات هم روز گذشته دو نفر بر یک پسر بچه 13 ساله تجاوز کردند. این کودک در جریان تجاوز جان داده است.»

پیشینه تجاوز جنسی
همزمان با وقوع چنین اتفاقات وحشیانه، نهاد حقوق بشر کشور افغانستان در گزارش تازه‏ی خود گفته است که میزان تجاوزات جنسی در شمال افغانستان «20 درصد افزایش یافته است.» در این گزارش، از وقوع تجاوز جنسی بالای پسر «هفت ساله» در ولایت تخار در شمال افغانستان نیز گفته شده است.
با وجود این، اما تجاوز جنسی در افغانستان، یک پدیده بیگانه نیست بلکه کاملاً شناخته شده است و حتا تاریخ خود را دارد. در طول هر سال و ماه و هفته، در نقاط مختلف این کشور، قضایایی نظیر آزار و اذیت جنسی، جنسیت ستیزی تا تجاوزهای جنسی به ثبت می‏رسد و در صدر اخبار رسانه‏های داخلی و خارجی قرار می‏گیرد. حتا کسی به درستی تاریخ آغاز این پدیده را در افغانستان نمی‏داند صرف این‏که این پدیده از از سالها پیش وجود داشته و در طول تاریخ خود، قربانی‏های متعددی را گرفته است.
داستان سحر گل در ولایت بغلان که از سوی خانواده شوهرش را ضرب و شتم وادار به روسپی گری می‏شد، تا تجاوز مولوی‏ها به عنوان قرائت‏کنندگان مسائل و دینی و مذهبی، همه موضوعاتی‏اند که از چشم مردم پوشیده نیست.

دولت مقصر
به اعتقاد بسیاری از شهروندان و جماعت فرهنگی و روزنامه نگاران کشور افغانستان، حکومت غرقه در فساد افغانستان پسا طالبانی، در طول بیشتر از یک دهه نه تنها ثبات، امیدواری و رفاه را برای شهروندان این کشور فراهم نیاورده است؛ بلکه با گذشت هر سال، حجم مشکلات گوناگون، گسترده‏تر می‏گردد.
پدیده تجاوزهای جنسی و بخصوص وقوع تجاوز جنسی ظرف یک روز گذشته در ولایت بلخ، واکنش تند بسیاری از فرهنگیان و روزنامه نگاران افغانستان را بر انگیخته است. وال‏های شخصی تعداد زیادی در شبکه فیس بوک، پر از نقد و دشنام به حکومت، سیستم عدلی و قضایی «بیکاره»، «فاسد» و «ناکارامد» است؛ اما به باور خیلی‏ها، این دَو دشنام‏ها و این نقد و انتقادها، تا اکنون هیچ نتیجه ملموسی برای مبارزه با این پدیده و صدها پدیده آزار دهنده دیگر در افغانستان، به دست نداده است.
ده‏ها و حتا صدها مورد از این گونه حوادث و پیشامدهای آزاردهنده از قتل افراد، تا خودکشی، خودسوزی و تجاوز و...تا اکنون اتفاق افتاده اما از سوی حکومت و نهادهای عدلی و قضایی کشور مورد اهمال قرار گرفته و بصورت قاطع به آن رسیدگی نشده است.
اکنون هر شهروند با نومیدی و البته غرق در اندوه و ماتم، در مقابل چنین رویدادها و همین‏طور بی‏مسئولیتی دولت، باز هم سعی می‏کنند صدا را بر سکوت ترجیح دهند و حد اقل دوباره به انتقاد و نقادی بر موجودیت روند، بپردازند.

روند رو به رشد پدیده تجاوز جنسی و نکته‏ی فراموش ده
در واکنش به نقد از ادامه و حتا روند رو به رشد پدیده تجاوز جنسی در افغانستان از سوی شهروندان و قلم به دستان و فرهنگیان این کشور، چنین به نظر می‏رسد که آنچه واقعاً از چشم همه دور مانده است، موضوع علت‏یابی و تلاش برای پاسخ دادن به چرایی پدیده تجاوز جنسی است.
شاید هیچ فردی از این کشور فراموش نکرده باشد که شعار همه مجاهدین افغانستانی در برابر تجاوز شوروی بر خاک افغانستان «زنده باد اسلام» و شعارهای نظیر این بود. هدف از ذکر این نکته این است که مردم افغانستان از زمانه‏های دور، به شدت مذهبی و دیندار بوده اند. «سنت» و احیاء و حراست «شریعت اسلامی» کلیدی‏ترین مسأله در فهم و نظر شهروندان اکثراً سنتی افغانستانی است.
از دل چنین باورها و روحیه‏ی مذهبی حاکم بر جامعه و حتا نظام سیاسی این کشور است که قرائت‏های خشک و انعطاف ناپذیر و چه بسا افراط گرایانه از دین بر می‏خیزد. یکی از ابعاد چنین روندی، این است که رفتار و معاشرت بخصوص میان دوجنس زن و مرد در افغانستان به شدت تحت سانسور قرار گیرد. مطابق آن، هرنوع روابط میان زن و مرد، دختر و پسر در افغانستان، در دایره تنگی از سانسور، دلهره و ترس، مجازات و مکافات قرار می‏گیرد. مطابق برداشت مردم در سایه حمایت از مبلغین مذهبی، هرنوع روابط میان زن و مرد خارج از دستورات دینی، مجاز نیست. چیزی که با توجه به زمان، شرایط، امکانات و موقعیت تاریخی و اجتماعی کشور، برایند زیان باری داشته است.
اکنون به نظر می‏رسد از میان ده‏ها علت پدیده پردامنه تجاوز جنسی، یکی از مهم‏ترین آن، فقر جنسی در میان مردان این جامعه است. مسأله‏ای که باعث شده حتا یک مبلغ مذهبی که خود حامی سرسخت احیای حفظ و احیای سنت های دینی شریعت است، مخفیانه از آن عبور کرده و دست به تجاوز بزند. وقوع یک مورد از تجاوز جنسی از سوی یک مولوی طی چند ماه قبل در یکی از ولایت‏های افغانستان، می‏تواند گواه بر این ادعا باشد.
اما پیامدهای ناگوار قیدگری‏های جنسی و نبود معاشرت آزاد و قانونی در این کشور، پیامدهای زیان‏بارتری را بخصوص برای نسل جوان این کشور تاکنون داشته است. افزون بر وقوع چنین تجاوزات وحشتناک، ناراحتی‏های روانی، ریاضت جنسی، همجنس‏گرایی در میان مردان و زنان، خود ارضایی و حتا انگیزه بسیاری از قتل‏هایی که در گوشه و کنار این کشور دور از چشم رسانه‏ها صورت می‏گیرد، از پیامدهای عمده این قیدگیری و اصول افراطی سانسور افراد مطابق قرائت‏های غیر انعطاف‏پذیر دینی و شرعی است.

کابوس‏های هنوز در راه
جامعه سنت زده‏ی افغانستان با مشکلات بزرگی روبرو است. از نبود امنیت و صلح گرفته تا فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، فقر جنسی، فقدان امیدواری در ذهن شهروندان خسته از جنگ این کشور تا به باور بسیاری از شهروندان، دولت بیکاره‏ای که در طول بیشتر از یک دهه از تأسیس آن، هنوز به بخش بزرگی از مشکلات شهروندان پاسخ نداده است.
علاوه بر آن، اما وجود فقر جنسی و اصول قیدگیرانه سنت و شریعت برای حل این معزل، افراد این کشور را در یک نقطه حساسی قرار داده است. نقطه‏ای که در مواردی، می تواند یک پرتگاه محسوب شود. و نهایتاً مسأله ای که باعث به وقوع پیوستن جرم و جنایت‏های بی‏شمار و بی‏حساب می‏گردد.
اکنون به نظر می‏رسد، غفلت از جستن راه حل منطقی برای مقابله با این مشکلات، در آینده‏ی نزدیک می‏تواند منجر به وقوع حوادث بدتر و شنیع‏تر و پر هزینه‏تری از تجاوز بر یک دختربچه‏ی پنج ساله گردد. دختر بچه‏ای که هیچ کسی نمی‏داند بر او چه گذشته و زندگی آینده‏ی او در چه توهم، اضطراب، وحشت و کابوس خواهد گذشت.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر