مشغله ذهنی نسل جوان افغانستانی: «صلح، سکس، کتاب»
مهدی زرتشت
یادداشت شخصی
مطمئین ام این گزارش برای همه جالب بوده. هنوز هم جذابیت
خود را دارد و همچنان خواندنی است. این گزارش از زمان نشر اش تا این لحظه، بخصوص
در سایت اجتماعی فیس بوک، به تکرار به اشتراک گذاشته شده است. و من به نوبه ی
خودم، این گزارش را چند بار خواندم و راست اش هنوز هم برایم جالب است.
قبل از نشر این گزارش، به ناحق بعضی اوقات مسائلی ذهن مرا
به خودش مصروف می ساخت. از جمله برخورد افراد بشر و بیشتر مردها- در قالب فرهنگ،
دولت، قانون، حکومت، هنجارها و...- در سرتاسر دنیا با مسأله «جنسیت». البته
با پیش فرض اینکه جنسیت یک پدیده طبیعی است و یک واقعیت؛ اما صرفاً برخوردها،
برداشت ها، و فرهنگ های مواجهه با این واقعیت، در میان جوامع مختلف بشری از فرد تا
اجتماع، مختلف است. راستی چه چیز قبل از این ذهن ام را گاهی مصروف می ساخت؟ حالا
که این گزارش به نشر رسیده و همه هم خوانده اند، فرصت آن یک نکته کوچک به ذهن ام رسیده
است:
من پیش خودم فکر می کنم، جنیست یک مسأله مهم است البته از
یکسو. و از سوی دیگر مهم نیست. ولی در هر حال مهم است و پدیده انکار نشدنی و خیلی
هم بحث برانگیز که مسائل، مباحث، اتفاقات و حوادث زیادی در پیرامون آن رخ داده و
رخ می دهد. ولی منظور من مشخصاً چگونگی برخورد با این مسأله در قالب فرهنگ هاست.
مشاهدات من از این مسأله بر این پیش فرض استوار است که من
معتقد ام در تمام دنیا، هیچ نظامی نتوانسته است برخورد واقع بینانه، رادیکالانه و
طبیعت گرایانه به اندازه کمونیسم به مسأله جنسیت داشته باشد. کمونیسم به
جنسیت به عنوان یک تابو نمی نگرد چه بسا آزادترین فرهنگ و شیوه معاشرت جنسی را
میان افراد زن و مرد، تجویز می کند. این به سهم خود یکی از مهم ترین نکات مثبت
کمونیسم است گذشته از دیگر جنبه هایش.
***
گزارش سالیانه گوگل، بخصوص برای هموطنان ما- آنانی که به
انترنت دسترسی دارند یا روزنامه ها- به خاطر موقعیت تاریخی، وضع حال، فرهنگ، و در
کل همه ی پدیده ها و اتفاقات جاری در این کشور، قابل تأمل است. کشوری که جهانیان
آن را با این مشخصه می شناسند: دولت فاسد، خشونت، تریاک، ناامن و بی ثبات و
خطرناک ترین کشور برای زنان.
اما در گزارش سالیانه گوگل به نقل از سایت خبری بی بی سی
فارسی، آمده است که بیشترین کاربران افغان (که من عبارت افغانستانی را به جای
افغان، درست تر می دانم) روی عبارت های ذیل کلیک کرده اند و آن را جستجو کرده اند:
صلح، سکس و کتاب. چرا این موضوع قابل تأمل است و مهم پنداشته می شود؟ خب،
پاسخ روشن است: برای اینکه جستجوی این عبارات در موتر گوگل، نشانگر ذهن و فکر
کاربران و نهایتاً اهمیت این مسأله در مشغله و دغدغه ذهنی کاربران افغانستانی هست،
نشانگر هم و غم انسان های افغانستانی و از میان آن، آنهم نسل جوان. این گزارش،
به طرز دراماتیک، جالب و خنداور و البته قابل بحث است. راست اش من هیچ علاقه ای
ندارم که روی چرایی این مسأله زیاد مکث کنم و تا جایی، این مسأله روشن هم است و در
گزارش هم از زبان استاد بریالی فطرت یکی از استاتید دانشگاه کابل (که استاد خودم
هم بوده است) در این مورد پرسیده شده و نامبرده، کم و زیاد و ناقص و درست،
باالاخره یک قسمی کوشیده است این مسأله را واکاوی کند و علل و انگیزه های آن را بر
شمارد که این علل و انگیزه برای تحلیل این مسأله نه کافی است و نه خیلی درست و
واقع بینانه*. علی ایهاالحال،
البته این ترکیب ذهنی در افکار انسان های افغانستانی، ترکیب خیلی جالب است و از
جهاتی امیدوار کننده. از جمله جستجوی کتاب از این جهت که افغانستان در میان
تمام کشورهای دنیا بیشترین آمار بی سوادی را دارد و هنوز هم در فقر دانش و معرفت و
آگاهی به سر می برد و رنج ها و مصائب اش چه در طول تاریخ و چه در زمان حال، با این
مسأله ارتباط تنگاتنگی داشته است. و جستجوی صلح؛ این هم امیدوار کننده است.
به دلیل اینکه خشونت و توسل به خشونت، انگار در ذهن انسانهای افغانستانی تبدیل به
فرهنگ شده و از سویی، این کشور سالها درگیر جنگ بوده است. جستجوی صلح در موترگوگل
توسط کاربران افغانستانی، اگر نه به منظور تلاش برای رسیدن به صلح و گریز از خشونت
باشد، دستکم این را می رساند که قشر جوان افغانستان تلاش دارند روی واژه صلح مکث
کنند و سعی کنند فهمند صلح چه معنا می دهد. و جستجوی سکس؛ نه خبر تازه است
و نه هم جالب. چرا که این مسأله یک واقعیت کتمان ناپذیر است و از سالها سالها پیش
وجود داشته است و نیروی جوان این کشور، قبل از اینکه فکر و ذهن اش به پیشرفت،
ایجاد خلاقیت و نهایتاً فکر اساسی برای بهبود اوضاع کشور و جامعه خود باشد، مصروف
سکس است. زیرا گرسنه هستند، زیرا قانون و فرهنگ و هنجارهای جامعه افغانستانی به
آنها اجازه معاشرت آزاد و سکس آزاد را نمی دهد تا از این طریق از گرسنگی رهایی
یابند و فکر شان را به کارهای دیگر متمرکز کنند. و البته این مسأله باعث شده است
تا جوانان آسیب جدی ببینند و نهایتاً بخش بزرگی از پیکر بیمار جامعه افغانستانی هم
آسیب ببیند. چه بدتر اینکه فرهنگ سازان و مدیران و اعمال کنندگان فرهنگ در این
جامعه، به جای اینکه بیایند با چشمان باز، واقع بینانه و موشکافانه با این پدیده
برخورد کنند تا حد اقل راهی برای عبور از این وضعیت بسنجند، می آیند بیشتر بر
ضوابط و اصول و رعایت همان هنجارها تأکید می ورزند که چنین مصیبتی را بار آورده
است.
***
یک یافته جالب دیگر از این گزارش، بیشترین عبارت جستجو شده
در موترگوگل در کشور پاکستان است. در این گزارش آمده است که کاربران پاکستانی،
دومین کشور از میان صد و چند کشور است که روی عبارت «تروریسم» کلیک کرده
اند و در جستجوی آن بوده اند. خب این هم زیاد تازه نیست. زیرا من مطمئین ام همه ی
ما موافق ایم که پاکستان، مادر تروریسم است و در ذهن مردم و جوانان و دولت مردان
این کشور، تروریسم یک واژه آشنا، پر مصرف و پر طرفدار هم هست.
***
سومین یافته جالب البته برای خودم، این است در این گزارش
کشورهایی که در لیست بزرگترین جستجوگران سکس آمده، کشورهای اسلامی هستند: «هند، اتیوپی،
افغانستان، پاکستان، سومالی و ...» که کشورهای نامبرده، اگر دین رسمی شان اسلام
نیست، حد اقل تعداد بیشتر شهروندانش پیرو دین اسلام است. در مقابل، «کمترین جستجوی
انترنیتی برای سکس، در روسیه، چین، اوکراین و بلاروس» گزارش شده است. یعنی قلب
کمونیسم: روسیه و چین. اینکه چرا؟ مخاطبان و خوانندگان این مطلب، همه دلیل آن را
می دانند و نیازی به توضیح نیست. این را هم اضافه کنم که مسأله جنیست- که بحث ما
ابتدا از ذکر این واژه شروع شد- واقعاً یک مسأله جدی است. در پیوند به ادعایی که
در اول مطلب کردم، باز هم بگویم، کشورهای غربی که در ذهن بسیاری، نماد آزادی است،
جنیست در آن کشورها- بر خلاف تصور- هنوز هم تابو است. یعنی تنها کشورهای اسلامی
نیست که جنیست را تابو ساخته اند. تفاوت تنها در شدت برخورد با آن است.
-------------------------
*
دوستان خود می توانند این مسأله را تجزیه و تحلیل کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر