۱۳۹۲ شهریور ۱۵, جمعه

از متن تا معنا (نگاه کوتاه به کتاب "دانایی‏های ممکن متن")


«گاهی، می‏اندیشم؛ ادبیات شاید، چهره‏ی فانی جانوری به نام انسان است؛ که چهره فانی خویش را در وهمی، که ادبیات باشد گذاشته است...» دانایی‏های ممکن متن، ص 76

"دانایی‏های ممکن متن" چهارمین اثر یعقوب یسنا استاد دانشگاه البیرونی است. همچنین این کتاب، جدیدترین اثر در بازار کتاب افغانستان است که از نشر آن، بیشتر از دو هفته نمی‏گذرد.
به گفته‏ی ناشر کتاب"دانایی‏های ممکن متن"  «نخستین نوشتار فلسفی» نیز به شمار می‏رود که در افغانستان به نشر می رسد.
این رساله در واقع به موضوعاتی چون «ارائه‏ی معرفت ممکن، اثر، مؤلف، معنا زبان، مناسبات زبانی درون متن، خواندن/نوشتن، نقد، فهم، دانایی، تعبیر، تلقی، قالب، انواع و ادبیات» می پردازد. بصورت کل، این کتاب شامل بحث هایی چون: «معنا»، «فهم، تعبیر، تلقی (دانایی) در برابر معنا»، «زبان و غیبت جهان»، «متن ادبی (مصداق جهان های ممکن)»، «ادغام قالب ها و انواع»، «بازیگوشی- فریبایی و افسون»، «خواندن/ نوشتن»، «نقد (کشف حقیقت نه؛ ارائه ی خوانش ممکن از متن)»، «از چشم اندازهای ممکن بطرف ادبیات» است.
از جسارت‏های قابل ستایش نویسنده در این اثر، نقد بر نقد یا به عبارتی نقد بر منتقد نیز است. نویسنده در بخش پیش‏گفتار، در قالب خاطرات به نقدی می پردازد که خواننده را به خنده وا می‏دارد. یسنا از بحث‏اش با یکی از استادان دانشگاه کابل سخن می گوید. او می نویسد: «... عدم شناخت اش از نظریه های علمی و ادبی بود که در یکی از نوشته هایش از پوپر، به عنوان زبانشناس یاد کرد. هرکس که این نوشته را خواند، نزدیک شاخ در بیاورند...» به این لحاظ است که این کتاب صرفاً تئوریک و تعبیر و تلقی مسأله «دانایی های ممکن متن» نیست؛ بلکه فراتر از آن- اگرچه اندک- اما به موجودیت خلای بزرگ نقد ادبی در اجتماع ادبی افغانستان اشاره می کند و واقعیت ها را بر ملا می سازد.
وقتی داشتم بخش هایی از کتاب را می خواندم، تمام سطور و الفاظ و کلمات آنقدر آشنا بودند که احساس کردم اینها را بارها از زبان یسنا شنیده ام: در کافه و یا هر گوشه ی دیگر. بهر روی،  کتاب یا به تعبیری "رساله" آقای یسنا، در نوع خود نخستین اثری است که فراتر از کلیشه های معمول، به عمیق ترین مسائل از نقد ادبی تا خوانش متن و مسأله معنا می پردازد. غایت این رساله، همان چیزی است که خود نویسنده کتاب در پیش گفتارش به آن اشاره می کند؛ یعنی برداشت ما از مفاهیمی چون «معرفت متن»، «معنا»، «زبان»، «مناسبات زبانی درون متن» و... «برداشت ممکنی ست متفاوت از برداشت موجود سنتی؛» و این نوشتار نیز «از نخستین نمونه نوشتارهای ممکن در راستانی این مفهوم ها می تواند باشد.»
اکنون می باید دلیل آوردن یک جمله از بخش های پایانی کتاب را در معرفی این اثر بیان کنم؛ هیچ دلیل خاصی ندارد. آنچه است، دید نقادانه و البته آمیخته با حس بدبینی استاد یسنا است که در این اثر نیز جان نویسنده را رها نکرده است: فنا و توهم. البته یسنایی را که می شناسم، همیشه بدبین نیست. فقط گه گداری بدبین می شود و به انسان، انگار به سان غایت ناچیز اشاره می کند.
من در همین یادداشت کوتاه، به صفت دوستی که سالها کنار هم بوده ایم،  نوشتار و نشر این کتاب را به نویسنده و به تمامی اهل ادب و فرهنگ کشور تبریک می گویم. مطمئن ام این کار، کار خلاقانه است و جسارت ستودنی نویسنده در اینجاست که برای نخستین بار، به بحث در ارتباط به مسائل بزرگی همچون "دانایی های ممکن متن" می پردازد. این اثر، بدون شک رنگ و بوی فلسفه تحلیلی دارد و من امیدوارم این شروع کار باشد.

شناسنامه کتاب:
نام کتاب: دانایی های ممکن متن
نویسنده: یعقوب یسنا
چاپ: اول، تابستان 1392
شمارگان: 1000 نسخه
تعداد صفحه: 85
ناشر: انتشارات مقصودی

م. زرتشت، آلماتا 6 سانتیابر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر