آیا پاسخ نقد تهدید است؟
مهدی زرتشت
در جریان یک هفته اخیر، شاهد دو اتفاقی بودیم که
می شود هردو را از دو جهت مقابل، بررسی کرد: روزنامه "افغانستان اکسپرس"
به دلیل نشر مطلبی با عنوان «اسلام طالبان و داعش» نشرات اش متوقف شد، دست
اندرکاران اش به دلیل یک اعلامیه تهدید آمیز، متواری و مخفی شدند و حتا چاپخانه ای
که با این روزنامه قرارداد کاری داشت، نیز متوقف و تعدادی از کارمندان اش بازداشت
شدند. از سوی دیگر، در اوایل هفته جاری، روی دیوار محوطه دانشگاه کابل- یکی از مهم
ترین دانشگاه های افغانستان- شعار بزرگی نوشته شد: «زنده باد داعش». این شعار را
تعدادی از رسانه های چاپی کابل به عنوان زنگ خطری برای زمان حال و آینده ناشی از
نفوذ عوامل داعش یا گروه های تندرو متمایل به داعش، بازتاب دادند و بر اساس منابع
غیر مؤثق، امنیت ملی اعلام کرد که عوامل این شعار را مورد پیگرد قرار خواهند داد (گرچه
طبق آخرین گزارش ها، وزارت داخله کشور اعلام کرده است که عوامل این شعار را دستگیر
کرده اما هنوز واقعاً معلوم نیست این گزارش صحت دارد یا نه؟).
انصافاً هیچ اتفاقی دیگری به مقیاس دو اتفاق
اخیر، جالب و قابل بحث نیست. کشوری که سالها درگیر جنگ و ناامنی و بی ثباتی بوده و
سالهاست که مردم اش عملکردهای مختلف گروه های دینی- سیاسی را تجربه کرده و بی
مبالغه در زمان حال نیز گرفتار افراط گرایی دینی است، اما لاجرم میزبان منتقدانی
نیز هستند که با همچون کلام تند، همه چیز را به باد انتقاد می گیرند. به درستی نمی
توان حدس زد که چه تعداد از مردم افغانستان و بخصوص قشر تحصیل کرده و جوان، از
نفوذ عوامل گروه های بنیادگرای دینی و بدتر از همه داعش، نگران اند. در هر حال، به
یقین می توان گفت که این نگرانی را نه تنها می توان در تحلیل ها و برداشت ها و پیش
بینی های کشورهای همسایه افغانستان و بخصوص کشورهای آسیای مرکزی یافت، بلکه به
سادگی میان شهروندان افغانستان نیز قابل مشاهده است.

در خوشبینانه ترین حالت و با رعایت یک رویکرد
صلح جویانه می توان قضیه را طور دیگری پیگیری کرد. فرض کنید دست اندرکاران روزنامه
هدفمندانه این مقاله «توهین آمیز» را به نشر سپردند. وانگهی مخاطبان یا به عبارت
دیگر، مدافعان عقاید دینی، نباید با تهدید به کشتن و مجازات، دفتر نشریه را ببندند.
به جای این کار، باید منتقدان را به گفتمان دعوت کرد. پاسخ نقد، تهدید و یا مجازات
نیست بلکه نشاندهنده ضعف منطق طرف است. دفاع واقعی از یک عقیده و ارزش، تنها با
رعایت منطق گفتمان میسر است در غیر آن، تهدید و محکوم کردن و «مرتد» اعلام کردن،
هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه به دامنه مشکلات، می افزاید.

در این راستا، کمبود دیگری نیز احساس می شود.
رسانه های کشور و بخصوص روزنامه های کابل، در پیوند به چنین اتفاقات، هیچ موضعی تا
حال نداشته اند و گو اینکه رسانه، هیچ رسالت ارزشی برای تبلیغات از صلح و کثرت
گرایی و آینده ی پرفروغ ندارند! آنچه مسلم است این است که جای گفتمان و بخصوص
گفتمان دینی، در رسانه ها کاملاً خالی است. اگر بروید از یک شهروند مثلاً قزاقستانی
بپرسید، بزرگترین خطر برای آینده افغانستان کدام است؟ بی تردید پاسخ خواهند داد:
بنیادگرایی دینی. دولت هایی که هم مسلمان اند و هم ادعای مدرن شدن دارند و در راه
تحقق آن تلاش می کنند (اکثر کشورهای مسلمان آسیای مرکزی بجز افغانستان)،
بنیادگرایی دینی را بزرگترین دشمن آینده ی خود می دانند. ترس آنها از این پدیده،
به حدی است که نیروهای امنیتی شان، تمام
فعالیت های افراد و گروه های دینی را با ذره بین کنترول می کنند. که البته بدون
شک، راز موفقیت آنها نیز نهفته در همین رویکرد شان است.
اکنون اگر ما به راستی از صلح و امنیت و مدنیت
طرفداری می کنیم، اگر دولت مسرَ است صلح و امنیت و مدنیت را کشور حاکم کند، اگر
گروه ها و بخصوص دسته های دینی و مذهبی در صدد صلح و همدیگر پذیری هستند- خلاصه
همه- باید از شعاری بترسیم که روی دیوار دانشگاه نوشته شده است: زنده باد داعش!.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر