۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه


روزگار تلخ مهاجرین و اقدامات غیر مسئولانه حکومت
(درنگی بر چند قضیه در ارتباط به مهاجرین افغان)

مهدی زرتشت

افغانستان در میان تمام کشورهای جهان شاید تنها کشوری باشد که بیشترین مهاجر را در کشورهای سراسر دنیا دارد. البته واضح است که سالهای متمادی جنگ، آشوب، خشونت و انسان کشی و شرایط سخت و دشوار زندگی در کنار مسائلی چون دهشت، وحشت، حذف افراد و حتا ملیت، وجود قانون های قبیله ای که شهریارانش شهروندان را به ضرب چوب و چماق می کوبد تا بر آنها فرمان براند، همه سبب اصلی این مهاجرت شده است. اما اگر روند مهاجرت مهاجرین افغان را پس از سقوط دولت طالبان و شروع اداره موقت و به دنبال آن دولت انتقالی آقای کرزی نگاه بکنیم، در خواهیم یافت که این مهاجرت همه به توسط نوعی ناگزیری صورت گرفته است. زیرا چنانچه معلوم است، عدم اشتغال، فقر فراگیر، ناامنی ها در سطح وسیع، همه و همه نه تنها که کم نشده است، بلکه با گذشت هر روز رنگ و رخ تیره تر از قبل را به خود می گیرد. این در حالی است که با شروع حکومت پساطالبانی، تقریباً عموم شهروندان کشور باور و اعتماد شان بر ساختن کشور و بهبود اوضاع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شان بودند. اما ادامه خشونت ها، در کنار مسائلی چون فقر و عدم اشتغال و... که ذکر شان رفت، یکبار دیگر به اجبار هموطنان را به مهاجرت به خارج از افغانستان وادار کرد.
موضوع مهاجرت و بلوای تحمل ناپذیر آن، از آنجا خبرساز شد که این اواخر به صدها تن از مهاجرین افغان در راه استرالیا غرق در آب شدند، زخمی شدند، کشته شدند، به چنگ پولیس و زندان افتادند و همین طور در یونان نیز سرنوشت غمبار این مهاجرین توجه رسانه ها و روزنامه نگاران را به خود جلب کرد و بسیار وقایع تلخ و ناگوار دیگر مربوط به مهاجرین افغان که حتا شنیدن آن همه و سرنوشت دردناک و غمبار آنها در راه مهاجرت به کشورهای بیگانه، قلب هر انسانی را به در می آورد.
اما جالب تر از همه اینجاست که گفته می شود اکنون حکومت افغانستان در مواجهه با این واقعیت تلخ و تکان دهنده، با فرستادن هیئاتی که حتا مسئولیت دقیق شان نیز معلوم نیست و اینکه تا چه حد و امکانی و با کدام توجیه و استدلالی به مهاجرین سیه روز افغانی در کشورهایی که مهاجرین افغانی در آنجا سرازیر شده اند، باید به حل مسأله و جستن راه حل بهتر باشند، سعی کرده است لطفش را به مهاجرین نشان بدهد و بگوید که هنوز حکومت آنها را به کلی فراموش نکرده است. این لطف بزرگ را در ادامه این نوشته، طول و عرض اش را دنبال خواهید کرد.
حکومت افغانستان و نهادهای مسئولیت، در تازه ترین اقدامات شان، خواهان باز نمودن سفارت جدید در کشور یونان شده اند، گفته می شود مشکلات فراگیر و بیش از حد مهاجرین سرازیر شده به کشور یونان که از آن طریق می خواهند به سایر کشورهای اروپایی پناه گزینند، تا آنجایی بوده است که توجه عموم را به خود جلب کرده و به این خاطر نیز حکومت افغانستان البته برای رسیدگی به مشکلات آنها، اقدام به باز نمودن سفارت کرده است. برای همین کار، به گفته مقام های حکومت، افغانستان سفارت اش را در کشور بلغارستان بسته است. این اقدام نیکو و قابل تحسین است مشروط به اینکه به سرنوشت مهاجرین رسیدگی شود و به وضعیت آنها از هر طریق ممکن، بهبود داده شود. ولی چیزی که تا کنون رضایت هیچ مهاجر و روزنامه نگار افغان مقیم اروپا را که خود از نزدیک شاهد زندگی رقت بار و غم انگیز آنها هستند، جلب نکرده است و مهاجرین هنوز به همان فلاکت و بدبختی و سیه روزی، دست و پنجه نرم می کنند و میان مرگ و زندگی نفس می کشند.
آنگونه که انتظار هم می رود، اما واقعیت های موجود چیزی دیگری را نشان می دهد. در بسیاری از موارد، اقدامات غیر مسئولانه و نابکارانه برخی از هیئت ها و مقام های مسئول حکومتی در امور مهاجرین، نه تنها که به مشکل مهاجرین رسیدگی نکرده اند؛ بلکه حیات و زندگی آنها را به تیرگی کشانیده اند. چه بدتر از این می تواند وجود داشته باشد که این هیئت با توجیهاتی نظیر امنیت، صلح و آرامش و کار، از مقام های کشورهایی که مهاجرین در آن سرازیر شده اند، با صریح ترین الفاظ و کلمات می خواهند که این مهاجرین را برگ قبولی ندهند و برگردانند به کشور شان یعنی افغانستان. این هیئات بنا به گزارش هایی که در دست است، به مقام های آن کشورها گفته است که مهاجرین هیچ عذری برای پناهجویی ندارند، زیرا افغانستان امن و امنیت است و کسی مزاحم زندگی و کار آنها نیست.
در این ارتباط، بصیر آهنگ خبرنگار و روزنامه نگار افغان مقیم اروپا که از نزدیک وضعیت مهاجرین را بررسی کرده در صفحه انترنتی اش می نویسد: «دوماه قبل "جماهیر انوری" وزیر امور مهاجرین دولت حامد کرزی در سفررسمی به ناروی با این کشور قرار دادی را بست که بر اساس آن تمام پناهجویانی افغانستانی که درخواست پناهندگی اش در این کشور قبول نشده باشد باید به افغانستان برگردانده شوند. این قرارداد شرم آور کودکان بدون سرپرست و زیر سن قانونی را نیزشامل می شود. از این رو مزمل عظیمی اولین کودک پناهجوی افغانستانی است که قربانی این قرار داد دولت حامد کرزی شده است. مزمل می گوید هیچ کسی را در افغانستان ندارد و اگر دولت ناروی او را اخراج کند، او خود کشی خواهد کرد.»
اگر مقام های مسئول حکومت چشم به واقعیت نپوشانند، تمام مهاجرین و پناهجویان افغانستان مزمل اند و سرنوشت مزمل را دارند. اگر این مقام ها خواهان برگرداندن مهاجرین و پناهجویان افغانستان اند، آیا ضمانتی بر زندگی آنها دارند؟ با این حال نگارنده از این طریق در خطاب به نه تنها حکومت افغانستان، بلکه سازمان ملل و نهادهای کانون مهاجرت تمام کشور می گوید به راستی شما مطلع نیستید که چندین سال است که امنیت از کشور و جامعه افغانستانی رخت بربسته، هر هفته و هر ماه انتحار و انفجار و انسان کشی و خشونت، خود سوزی و مرگ و میر، فقر و بیچارگی، فساد گسترده اداره در دستگاه دولت، تولید و قاچاق نود درصدی تریاک و بدتر ا زهمه البته برای مهاجرین، بیکاری و عدم اشتغال، در کشور افغانستان جریان دارد؟! مگر شما مطلع نیستید که شهروندان افغانستانی از نبود امنیت بیداد می کنند، مگر شما مطلع نیستید که روزانه به تعداد چندین تن طی انفجارها و حملات تروریستی کشته و زخمی می شوند، شما بی خبر از این واقعیت هستید که به گفته خود مقام های مسئول حکومت افغانستان، اکنون «30 درصد» از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند، مگر شما آمده اید و وضعیت کار و اشتغال را در افغانستان بررسی کرده اید که به دلیل فقر اقتصادی عده ای می میرند، سوء تغذی می گیرند، حتا کودکان 5 ساله و 6 ساله به سرک ها و خیابان ها ریخته اند و با وضعیت غم انگیز و رقت باری، کارهای شاقه جسمانی انجام می دهند، مگر شما گزارش اتحاد بین المللی خبرنگاران در جریان یک سال گذشته میلادی را نخوانده اید که افغانستان نیز یکی از ناامن ترین و خطرناک ترین کشورها به لحظا امنیتی قلمداد شده بود؟! مگر شما نمی دانید...؟!
به همین قسم، چندی قبل، همین هیئت، وزارت و مقام های مسئول مهاجرت و پناهجویان افغانستانی در ارتباط به سرنوشت آن عده از پناهجویان افغانستان راهی استرالیا، طی نشستی با مقام های کانون مهاجرین و پناهجویان دولت استرالیا گفته بود، هیچ چالشی سراراه زندگی شهروندانی افغانستانی وجود ندارد و دولت باید این عده از پناهجویان را دوباره به افغانستان برگرداند. با این وجود، اکنون باید از مقام های مسئول کشور مان بپرسیم، چه ضمانتی بر تأمین امنیت مالی و جانی آن پناهجویان را تضمین کرده می توانید که به جای سعادت و زندگی و رفاه و آسایش آنها، آن بی دست و پا و بی سرپناهان را به کشور می طلبید؟ مگر نه اینکه اکنون خود از نبود امنیت داد می زنید، از فقر و عدم اشتغال، از فساد اداری و صدها نوع واقعیت های کسالت بار دیگر سخن می زنید، گیرم که این پناهجویان با دل خوش به کشور برگشتند، آیا زمینه اشتغال را شخصاً برای همه آنها فراهم می کنی که آنها بتوانند با مزد کار شان زندگی کنند، اگر فرض نه بعید که بلکه قریب را بر این بگیریم که آنها با برگشتن به افغانستان طی یک حادیه تروریستی: به اثر انفجار بمب کنار جاده ای، حمله انتحاری، حمله افراد مسلح و... کشته شدند، چه جوابی را خواهی داشت؟!
از آنجایی که چنین اقدامات غیر مسئولانه و صریح تر بگویم مغرضانه از سوی مقام های نهاد مهاجرین و عودت کنندگان افغانستان صورت می گیرد، اکنون از جامعه جهانی، سازمان ملل و تمام آن عده از کشورها که پناهجویان افغانستانی در آنجا می روند و خواهان قبولی شان هستند، خواسته می شود که بیایند و نسبت به این قضیه، واقع بینانه نگاه کنند. اساساً این پناهجویان حق زندگی ندارند؟ اگر آنها در کشورها پذیرفته نمی شود و به درخواست غیرمسئولانه حکومت افغانستان منبی بر برگردان پناهجویان به کشور افغانستان، رد مرز می شوند، کسی زندگی و امنیت آنها را تضمین کرده می تواند؟ گیرم که جواب این باشد که ما مسئول زندگی آنها نیستیم، پس این همه نهادهای حقوق بشری، کانون پناهجویان، کانون حفظ و صیانت زندگی بشر، نهادهای رسیدگی به قضایای حقوق بشری و حقوق انسانی، چه پاسخی را پیش خواهند کشید که اگر ادعا شود همه اینها فقط یکنوع شعار است و بس؟!
با همه این واقعیت ها، ما امیدواریم به این مسأله رسیدگی شود. باردیگر از سازمان ملل و نهادهای مسئول در سطح جهانی می خواهیم که مسأله را سطحی نگیرند و به این مشکل رسیدگی کنند و به اقدامات و حرف و حدیث های غیر مسئولانه حکومت افغانستان هم کمی تأمل کنند و ببیند که آنها تا چه اندازه توانسته اند مشکل شهروندان شان را در نظر گیرند و اینکه اساساً حیات شهروندان افغانستانی، تا چه حد برای حکومتش، مهم است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر