۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

اشرف غنی رئیس جمهور جدید افغانستان

نویسنده: الکسی ماکارکین- معاون اول مرکز تکنولوژی‏های سیاسی روسیه (ЦПТ)
منبع: وب‏سایت رسمی مرکز تکنولوژی‏های سیاسی (http://www.politcom.ru/18123.html)
برگردان: مهدی زرتشت

اشرف غنی احمدزی، به ریاست جمهوری افغانستان رسید. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری که پنجم آپریل برگزار شد، او با کسب % 31،5 در مقام دوم ایستاد در حالی که رقیب اصلی انتخاباتی او داکتر عبدالله عبدالله با %45 کل آراء در مقام نخست قرار داشت. دور دوم انتخابات به تاریخ 14 ژوئن برگزار شد که در آن اشرف غنی56,5%  کل آراء را به خود اختصاص داد در حالی که حریف او 43,5% از کل آراء را به دست آورد که این رقم، خیلی کمتر از دور اول انتخابات بود. عبدالله عبدالله مدت زمان طولانی نمی خواست که نتائج انتخابات را بپذیرد و خواستار بازشماری آراء بود؛ اما بازشماری، اشرف غنی را برنده انتخابات اعلام کرد. با این حال، عامل اصلی برای عدم انتشار نتائج انتخابات، توافق میان دو نامزد اصلی بود که بحث تقسیم قدرت را مطرح می کرد و اینگونه، این توافق سیاسی در 21 سپتامبر نهایی شد.
عبدالله عبدالله به عنوان رئیس اجرایی دولت جدید معرفی شد در حالی که در قانون اساسی افغانستان، اسمی از چنین موقعیت سیاسی ذکر نشده است. ظاهراً او خود ریاست کابینه را بر عهده دارد. در دولت جدید نیز هردو نامزد اصلی،  طرفداران خود را دارند. علاوه براین، برخی از والی های ولایت های شمالی، متحدان سیاسی عبدالله عبدالله است.
میراث حامد کرزی
توافق سیاسی میان دکتر اشرف غنی احمدزی و دکتر عبدالله عبدالله در پایان دوره ریاست جمهوری حامد کرزی (که بر اساس قانون اساسی حامد کرزی نمی تواند برای بار سوم خود را نامزد کند) صورت گرفته است. در طول یک صده اخیر کرزی در واقع اولین رهبر سیاسی افغانستان است که بدون کشته شدن یا عزل، قدرت را به دولت جدید تحویل می دهد. او در پایان سال 2001 و پس از سرنگونی رژیم طالبان در نتیجه عملیات نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا به عنوان رئیس جمهور موقت انتخاب شد. در سال 2002 تا 2004 کرزی رئیس جمهور دولت انتقالی بود و در سال 2004 در نتیجه یک انتخابات ملی، برای اولین بار در تاریخ افغانستان، رئیس جمهور شد. در انتخابات سال 2009 نیز کرزی مجدداً رئیس جمهور شد.
با این حال، پیروزی مجدد رئیس جمهور کرزی، با انتقاداتی از سوی مخالفان روبرو شد. در سال 2004 نیز که او در اولین دور انتخابات موفق شد 55,4 درصد آراء را در مقابل رقیب اصلی خود- نماینده جامعه تاجک های افغانستان یونس قانونی- که 16,3 درصد رأی بدست آورد، پیروز شد که چنین درصدی نتائج با وزن کل جامعه افغانستان، مطابقت ندارد. در آن زمان، قانونی اذعان داشت که در جریان انتخابات، خلاف های زیادی انجام شده است اما مخالفان برای جلوگیری بیشتر بی ثباتی در کشور، گرد نمی آیند که این نتیجه را به چالش بکشند. در واقع، انتخاب یک نامزد رئیس جمهور تاجیک، می تواند به نارضایتی قوی جامعه پشتون منجر شود که به طور سنتی در حیات سیاسی افغانستان غالب بوده اند. در 1992 الی 1996 رئیس جمهور برهان الدین ربانی- تاجک- که نمی خواست به سنت پشتون تن بدهد، زمینه را برای ظهور طالبان فراهم کرد که حقیقتاً آنها نه تنها یک گروه بنیادگرای اسلامی، که یک جریان ناسیونالیسم پشتونی نیز بودند. قانونی واقعاً ادعای ریاست جمهوری نداشت. با این حال، رقیبان تاجیک کرزی در سال 2004 با به رسمیت شناختن ریاست جمهوری او، خودشان را برای رقابت در انتخابات پارلمانی سال 2005 آماده کردند که پس از آن، قانونی رئیس مجلس نمایندگان انتخاب شد.


در سال 2009، برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی، مقامات تاجک قاطعانه تصمیم گرفتند که عبدالله عبدالله را برای ریاست جمهوری نامزد کنند. پدر او یک پشتون از بزرگترین ولایت پشتونی- قندهار- است که در سال 1960 در مجلس سلطنتی انتخاب شد. بنابراین، او اصلاً یک پشتون محسوب می شود. با این حال، مادر عبدالله تاجک بود که او را از «خود» می دانست و با فرمانده مشهور تاجک احمدشاه مسعود، نزدیک بود (عبدالله یکی از نزدیکان مسعود در سال های 1980 بود و زمانی که این چشم پزشک جوان از کابل فرار کرد، به نیروهای نظامی مسعود پیوست). در دور اول انتخابات، حامدکرزی- با توجه به ارقام رسمی- توانست بیشتر از 49,5 درصد آراء بدست آورد که برای برنده شدن، کافی نبود. اما عبدالله با آرای مجموعی 30,5 کرزی را به تقلب متهم کرد و از رقابت در دور دوم انتخابات، صرف نظر کرد. در نتیجه، کمیسیون انتخابات افغانستان با یک تصمیم عجیب- بدون برگزاری دور دوم- کرزی را برنده اعلام کرد. این نتیجه، مشروعیت رئیس جمهور منتخب را تضعیف کرد.  
نتایج ریاست جمهوری کرزی متناقض به نظر می آیند. تولید سرانه ملی در یک دهه دو برابر افزایش یافت یعنی از 543 دالر به 1150 دالر رسید و این در حالیست که چنین نتایجی در شرایط کمک عظیم مالی جامعه جهانی و نازلترین سطح ابتدای کار به دست آمدند. شاخص بررسی فساد «سازمان شفافیت بین الملل» در سال 2013 افغانستان را پس از کره شمالی و کشور سومالی، در آخر جدول قرار داد. با این حال، در تمام سطوح دولت افغانستان فساد موجود است اما در مقیاس کل، مسئولیت این همه فساد متوجه رئیس جمهور افغانستان است.
افغانستان اکنون مرکز جهانی برای تولید مواد مخدر باقی مانده است و اقداماتی که برای مبارزه با این پدیده ها صورت گرفته، به اندازه کافی موثر نبوده است. الیانا رز لهتینن عضو کمیته روابط خارجه کنگره آمریکا در سال جاری اعلام کرد که از آغاز سال 2002 واشنگتن بیش از 7.5 میلیارد دالر را برای مبارزه با تولید مواد مخدر در افغانستان، مصرف کرده است. با وجود مصرف این رقم بزرگ که در راه مبارزه با مواد مخدر صرف شده، اما سال 2013 یک سال بی سابقه برای کشت مواد مخدر بود. افغانستان اکنون 80 درصد مواد مخدر جهان را تولید می کند. در مقایسه با سال 2012 کشت خشخاش تا سال 2013 با 560 هکتار زمین، 36 درصد افزایش را داشت. در نتیجه، تجارت مواد مخدر در این کشور، تا حد زیادی کمک های مالی «طالبان» و دیگر گروه های افراطی را افزایش داد (در کنار اینکه در تولید و قاچاق مواد مخدر، مقامات بانفوذ دولت کرزی نیز متهم بود).  
گروه طالبان به فعالیت در جنوب و شرق کشور و در مناطق قبایل نشین پشتون، کنترول تعدادی از مناطق افغانستان و انجام اقدامات تروریستی در مناطق مختلف کشور و از جمله پایتخت، فعالیت های شان را ادامه می دهند. فعالیت های طالبان سبب ساز آسیب های سنگین شرایط سرمایه گذاری در کشور- اخصاً به پروژه ناتمام خط لوله بلند پروازانه گار (ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند) شده است. با این حال، اما این وضعیت فاجعه بار در نظر گرفته نمی شود. شواهد ارائه شده از سوی رسانه ها در مورد این که طالبان 40 تا 60 درصد از مناطق کشور و همچنین کنترول بر کل ولایت ها را دارد، به وضوع اغراق آمیز است. تخمین واقعی تر این است که در حدود 10 درصد از خاک افغانستان تحت کنترول کامل گروه طالبان است- این رقم قابل توجهی است؛ اما یک تهدید جدی به حساب نمی آید.
با وجود ضعف شدید کرزی به عنوان رئیس جمهور، اما در عرصه سیاست داخلی و سیاست بین المللی او قادر به مانور بود. اقدامات او کمک کرد تا از درگیری سیتماتیک احتمالی میان پشتون و تاجک جلوگیری شود- در حالتی که تعدادی از رهبرن با نفوذ تاجک بخشی در دولت کرزی سهم بزرگی داشتند. در طول دو دوره ریاست جمهوری کرزی، معاونین اول کرزی- احمد ضیا مسعود (برادر احمدشاه مسعود)، مارشال محمد فهیم (نزدیک ترین متحد مسعود) و پس از مرگ او- در ماه های اخیر- یونس قانونی، همه تاجک بودند. این رهبران تاجک همه از کرزی از نزدیک کار می کردند و نیز برهان الدین ربانی رئیس شورای عالی صلح نیز از جمله این رهبران بود که از سوی طالبان به قتل رسید.
در سیاست خارجی، کرزی از رئیس جمهور نزدیک و تحت حمایت ایالات متحده آمریکا (در اصل او برای ارتقاء به پست ریاست جمهوری، از زلمی خلیل زاد دیپلمات افغان- آمریکا، بدهکار است) به منتقد جدی سیاست آمریکا در منطقه، تغییر جهت داد. کرزی در سخنرانی اخیر خود، خطاب به اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله، گفت: «توصیه ی من به دولت آینده این است: با آمریکا و غرب احتیاط کنید». در سال 2012، افغانستان عضویت کشور ناظر را در سازمان همکاری های شانگهای بدست آورد که این عضویت به میل رئیس جمهور برای ایجاد روابط نزدیک با روسیه و چین بود. سال جاری در چهاردهمین نشست سران سازمان همکاری های شانگهای، ولادیمیر پوتین عملکرد کرزی را مورد ستایش قرار داد: «به یمن تلاش های شما، افغانستان در ایجاد ثبات اوضاع داخلی، توسعه اقتصاد، حوزه های اجتماعی و ساخت و ساز نیروهای مسلح، راه درازی را پیمود». در پاسخ، کرزی اذعان داشت که او در از موضوع ترمیم رابطه تاریخی میان روسیه و افغانستان، خوشحال است. سال گذشته، روسیه تجهیزات جدید برای کارخانه سازی در کابل، تهیه کرد. و در سال جاری، خانه علم و فرهنگ شوروی در کابل بازسازی می شود که مرکز فرهنگی روسیه خواهد شد. با در نظرداشت پروژه خط لوله گاز (روسیه به جهت اینکه این پروژه بازار گاز این کشور را تضعیف می کند، اساساً نسبت به این پروژه با رضایت خاطر، نگاه نمی کند) اما این روابط دوجانبه ادامه خواهد داشت.
رئیس جمهور جدید و مسائل او
اشرف غنی احمدزی متعلق به یک خانواده بزرگ پشتون ها از قبیله احمدزی- بخشی از اتحاد قبیله ای غلزایی است. در واقع همان قبیله ای که دکتر نجیب الله رئیس جمهور (1992) طرفدار شوروی به آن متعلق بود که چهار سال بعد توسط طالبان کشته شد. پدر بزرگ اشرف غنی احمدزی فرمانده عبدل غنی احمدزی از ولایت لوگر یکی از رهبران قبیله احمدزایی‏ها بود. در سال 1919 عبدالغنی احمدزی در جنگ علیه بریتانیا شرکت نمود و در سال 1929 در برابر امیرخودخوانده- بچه سقاو- در صفوف امیر آینده- نادرشاه- جنگید. پس از آن، او به عنوان فرمانده پادگان نظامی در کابل استقرار یافت.
پسر عبدالغنی- شاه جان [پدر اشرف غنی که به شاه‏پسند و شیرآغا نیز ملقب بود] در سال های اخیر سلطنت به ریاست بخش ترانسپورت رسید و بعد از انقلاب ثور، در سال 1978، به اتهام توطئه علیه دولت، دستگیر شد. با این حال، او نه همچون یک خیانتکار که به عنوان پسرعموی شاه پور احمدزی به زندان فرستاده شد. [شاه پور احمدزی] بلافاصله پس از انقلاب آپریل به ریاست ستاد کل رسید و چند ماه بعد، به جرم تلاش برای براندازی رژیم جدید، متهم شناخته شد. چند هفته قبل از ورود نیروهای شوروی در افغانستان، جنرال احمدزی به دستور حفیظ الله امین تیرباران شد که پسرعموی او [شاه جان]، پس از سرنگونی حفیظ الله امین، به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شدند[1].
اشرف غنی- پسر شاه جان- از جمله اعضای خانواده اش که در دروان رژیم نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین دستگیر شدند، نیست. در این دوران او در دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده آمریکا در مقطع ماستری در رشته انسان شناسی مشغول تحصیل بود. انقلاب و تهاجم اتحاد جماهیر شوروی باعث شد تا بسیاری از نخبگان افغان به ترک کشور مجبور شوند- البته که اشرف غنی در این دوره به افغانستان برنگشت و پس از ختم دانشگاه، در یکی از دانشگاه های آمریکایی استاد شد و پس از آن، برای یک دهه در بانک جهانی کار کرد. طی این مدت، او شهروندی آمریکا را بدست آورد که در میان مهاجران افغان غیر معمول نیست.
در سال 2001 او به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل متحد افغانستان برگشت به افغانستان برگشت و سپس مشاور ارشد حامدکرزی شد. در دوران حکومت انتقالی از سال 2002 تا 2004 اشرف غنی احمدزی در پست وزارت دارایی (مالیه) خدمت کرد و در سال 2003 انجمن "معامله گران بازارهای در حال ظهور" اشرف غنی را به عنوان بهترین وزیر دارایی در آسیا اعلام کرد. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 (گرچه مایل نبود شهروندی خود را از دولت آمریکا برای ادامه کار در دولت منتخب از دست بدهد) او به ریاست دانشگاه کابل انتخاب شد. در سال 2006 او خود را برای پست دبیر کل سازمان ملل کاندیدا کرد اما در مقابل دبیرکل فعلی- بان کی مون- شکست خورد. طی این مدت، او از ناکارامدی دولت کرزی و فساد موجود در ادارات، همواره انتقاد می کرد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2009، او تنها 3% آراء را بدست آورد- رأی دهندگان پشتون، عمدتاً به کرزی رأی دادند [...]. با این حال، پس از انتخابات او به رییس پروسه انتقال مسئولیت های امنیت، در دولت کرزی به کار ادامه داد. در سال 2013، اشرف غنی از سوی مجله بریتانیایی "پروسپکت" در لیست صد متفکر برتر جهان، در جایگاه دوم ایستاد.
پیروزی اشرف غنی در انتخابات ریاست جمهوری از سوی عبدالله عبدالله در حالی مورد اعتراض واقع شد که او این نتائج را با پس زمینه دور دوم انتخابات مقایسه می کرد که هم آرای او بلندتر از اشرف غنی بود و هم نامزدان ردیف سوم و چهارم انتخابات دور اول (زلمی رسول با 11,3 درصد آراء و عبدالرب رسول سیاف با 7 درصد آراء)، حمایت شان را از او اعلام کردند. با این حال، موفقیت نسبی اشرف غنی را می توان به این مسأله ربط داد که او یک پشتون واقعی است[2]- در مقابل سیاف و رسول که گرچه متعلق به جامعه پشتون است؛ [اما] آنها نمی توانند بطور خودکار، صدای خود را از آدرس یک کاندیدای «تاجیک» بلند کنند. در این زمینه، تفاوت های سیاسی و قبیله ای، اندک به نظر می رسد. بنابراین، رسول کاندیدای تحت حمایه کرزی در نظر گرفته شد و رئیس جمهور دوران به سر رسیده، او را همچون یک متحد قبیله ای از قوم محمدزایی فکر می کرد (گرچه او به یک شاخه از این قوم تعلق می گیرد). عبدالله موفق نشد که یکی از رهبران جامعه در اقلیت تاجک- احمدضیاء مسعود معاون زلمی رسول و - را با خود همراه کند.
در عین حال نمی توان از نظر انداخت که کاهش حمایت از داکتر عبدالله عبدالله در دور دوم واقعن شک برانگیز به نظر می رسد و در برخی از مناطق (از جمله در ولایت های زابل، وردک و پکتیکا) از اهرم های قوی اداری علیه او استفاده شده که این امر نه تنها به پیروزی اشرف غنی مساعدت کرده، بلکه سبب فاصله ی قابل ملاحظه میان دو نامزد در دور دوم نیز گردیده است.
مصالحه میان او دو رهبر با یک واسطه فعال بین المللی از جمله جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، حاصل شد. ظهور یک بحران درون کشوری با وضعیت ادامه جنجالها، از طریق افزایش فعالیت های گروه طالبان محتمل به نظر می رسید. تأخیر در اعلام نتائج و حصول توافق میان دو نامزد، قبل از همه ادامه همکاری با ایالات متحده در بخش امنیت از طریق امضای توافقنامه امنیتی را به تأخیر انداخت (این سند ادامه همکاری های نظامی آمریکا را پس از خروج رسمی نیروهای بین المللی از افغانسستان، ضمانت می کند). لویه جرگه به امضای این سند امنیتی رأی موافق داد اما در واقع کرزی با تأخیر در امضای این توافقنامه امنیتی، خواست تا مسئولیت [هرآنچه بعداً پیش می آید] را به گردن دولت جدید بیندازد. اشرف غنی نیز به عنوان یکی از نامزدهای مطرح انتخابات دور دوم، وعده سپرد در صورتی که او پیروز شود، در کوتاه ترین مدت، این سند را امضاء می کند. بدون امضای این سند، رهبری جدید این کشور نهایت آسیب پذیر خواهد بود و طالبان برای استقرار خود، انگیزه قوی پیدا می کند.
با وجود این سازش، تصور می رود که روابط میان قبایل مختلف افغانستان کشدارتر شود. اول تر از همه، این کشش در رابطه به دو رهبر بانفوذ مناطق شمالی افغانستان محتمل است. عبدالرشید دوستم جنرال ازبک در دروان کمپاین شدیداً اشرف غنی را حمایت کرد و با بسیج کردن تمام ازبک ها برای حمایت از غنی، در نقش خود برنده شد- در حال حاضر او معاون اول رئیس جمهور اشرف غنی است (غنی اتحاد با ازبک ها را نسبت به دسته معمول «پشتون- تاجیک» که از روش خاص کرزی محسوب می شود، ترجیح داد- همین رویکرد غنی، در جامعه تاجک باعث یکنوع تنش قابل فهم گردید). عطامحمد نور یک جنگ سالار تاجیک و والی فعلی ولایت بلخ (مرکز او مزار شریف در واقع «پایتخت» دوم در شمال افغانستان است) یکی از متحدان اصلی عبدالله عبدالله بود. این دو رهبر بانفوذ و قوی در سال 1992 برای مدتی شرکای سیاسی هم بودند (اگرچه دوستم قبلاً جنرال نجیب الله بود و عطا محمد نور یکی از فرماندهان مجاهدین به شمار می رفت) اما بعداً رقیب هم شدند. دور از واقعیت نیست که بگوییم این رهبران قومی، فقط دنبال جاه طلبی های خود بودند.
مبارزه با فساد، یکی از چالش های اصلی رئیس جمهور جدید افغانستان است که برای رسیدن به پیشرفت، بسیار مشکل ساز خواهد بود. رهبران قدرتمند منطقه ای (بیشتر مجاهدین سابق) در اجرای سیاست عمومی دولت، به شدت دخالت خواهند داشت- گرچه بسیاری از آنها مدیران ناکارامدی هستند. ضمناً، در این زمینه عطا محمد- گرچه با روش بسیار استبدادی- نور مثل یک رهبر موفق اقتصاد ولایت خود را توسعه داده است. مسائل چگونگی رابطه با طالبان، در دستور کار باقی مانده است و پیش از همه، اشرف غنی تلاش می کند تا در مصالحه و شریک ساختن در قدرت، جنبش های میانه‏روها را از رادیکال‏ها جدا کند.  با وجود اینکه هنوز هیچ نتیجه قابل ملموس در این راستا دیده نمی شود- طالبان توسط بخش بزرگی از جمعیت پشتون در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان، پشتیبانی می شوند.  
رئیس جمهور جدید افغانستان به دلیل ارتباطات نزدیک با نخبگان آمریکا، طرفدار سیاست های غرب خواهد بود که این رویکرد، خود ادامه ساز و کارهای سیاسی کرزی توسط رئیس جمهور جدید است. با این حال، واقعیت های سیاست در افغانستان می تواند رهبر جدید را به این مسأله برساند که برای طرح یک افغانستان باثبات، نه تنها با غرب، بلکه با دیگر بازیگران جهانی و از جمله روسیه نیز، وارد تعامل شود. ظاهراً با توجه به همین فاکت ها، مسکو از حمایت هر یک از کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان، خودداری کرد، گرچه در روسیه عبدالله عبدالله از وقت ها پیش و به خوبی شناخته شده است- از زمانی که او در «ائتلاف شمال» برای متحد کردن نیروهای ضد طالبان، نقش رهبری را داشت. [بهرحال] روسیه علاقمند است تا بخاطر حفظ منافع خود در آسیای مرکزی و همین طور حفظ منافع سازمان گفتمان امنیت جمعی [ОДКБ- پنج کشور آسیای مرکزی به شمول روسیه] از هر راه ممکن، از گسترش نفوذ طالبان، جلوگیری شود. و برای تحکیم ثبات در افغانستان- با درک همه نیروهای اصلی سیاسی در این کشور-  نیاز به همکاری بین المللی است.   
------------
1-      قرار معلوم، هنوز بیوگرافی مفصل اشرف غنی در دسترس هیچ کسی نیست. بنابراین، بیوگرافی خانواده دکتر غنی، همچنان مبهم است. یک عده از وبلاک نویسان افغانستان به این نظر اند که شاه جان پدر اشرف غنی، اصلاً هیچ سمت دولتی نداشته است (مراجعه کنید به این صفحه: http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=2026) و در وب سایت رسمی اشرف غنی نیز، در بیوگرافی دو صفحه‏ای دکتر اشرف غنی، معلومات مفصلی از رشته- بافته‏های خانوادگی او نیامده است (مراجعه کنید به: http://ashrafghani.com/campaign/DrAshrafGhani_2014_Dari.pdf) با این حال، اینکه منبع معلومات نویسنده مقاله (الکسی ماکارکین) از کجا و کدام است، نویسنده هیچ توضیحی ارائه نکرده است.
2-      منظور نویسنده از «پشتون واقعی» احتمالاً این است که وی فکر می کند قبایل پشتون به اشرف غنی بیشتر باور دارند زیرا که فکر می کنند احساسات پشتونی او، نسبت به سایر رهبران این قوم، قوی تر است.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر