۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه


راه دشوار تحقق رؤیای بزرگ

(آیا قزاقستان تا هجده سال دیگر در ردیف پنجاه کشور پیشرفته قرار خواهد گرفت؟)

مهدی زرتشت/ 26 فیبروری 2012

روند تغییر و تحولات در میان کشورهای آسیای میانه بخصوص طی چند سال اخیر، کمتر از تغییر و دگرگونی های «بهار عربی» نبوده است. اگرچند شوری این تغییر و تحولات، شوری «بهار عربی» را نداشته است؛ ولی دستکم در بسیاری از عرصه های مختلف سیاسی از درون یک کشور گرفته تا مسائل بیناکشوری، در سطح و اندازه مختلف موضوعات داغ رسانه های جهانی بوده است. از راه دشوار تأمین صلح و مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان گرفته تا آمادگی برای دور جدیدی از انتخابات ریاست جمهوری در روسیه و بحث و نظرهای داغ رسانه ها در مورد آن تا تحولات سریع کشور قزاقستان.
قزاقستان به لحاظ جغرافیایی یک کشور محصور به خشکه است که از نگاه وسعت پس از روسیه دومین کشورآسیایی و در ردیف کشورهای جهان، نهمین کشور می باشد. (با مساحت دو میلیون و هفت صد هزار و چندصد... کیلومترمربع) و همین طور این کشور به لحاظ اتنیکی نیز ملیت ها و اقوام مختلفی را در خود جا داده است. اگر تنوع و تکثر مذاهب را علاوه کنیم، شگفت انگیزتر به نظر خواهد رسید.
قزاقستان که هم اکنون جزء یکی از مهم ترین کشورهای آسیای میانه به حساب می آید، محل تلاقی فرهنگ های متکثری است. تمام این مسائل یکطرف، اما رشد و تحولی که این کشور به خود پذیرفته، در مقایسه با بسیاری از کشورهایی که چند دهه ای نمی شود که استقلال خود را بدست آورده اند، غیر قابل اغماض است. قزاقستان اکنون دومین کشور پیشرفته صنعتی در قلمرو شوروی سابق است. این در حالی است که قزاقستان هم اکنون در حال پیشرفت است و این ایده، تا جایی که دیده می شود، تمام رفتار، حرکات و روحیات شهروندان این کشور را تحث تأثیر قرار داده است. می شود گفت، هم اکنون از میان تمام کشورهایی که پس از فروپاشی روسیه استقلال خود را به دست آورده اند، قزاقستان تنها کشوری است که به سرعت در حال رشد و توسعه است. از سویی، دستگاه دیپلماسی این کشور، در حال حاضر روابط با غرب مدرن را گامی اساسی برای رسیدن به اهداف توسعه یی و صنعت سازی می داند. در ادامه چنین روندی است که دولت قزاقستان گفته است، تا سال 2030 میلادی یعنی دقیق هجده سال بعد، کشور قزاقستان در ردیف پنجاه کشور پیشرفته جهان قرار خواهد گرفت و تا جایی که به نظر می رسید، این کشور در راه رسیدن به این هدف و تحقق این رؤیای بزرگ، همچنان تلاش می ورزد.
اما اگر از تمام جوانب قضایا بگذریم، این سوال در ذهن هر مخاطب مطرح می گردد که چطور ممکن است کشوری متعلق به جهان سوم اما در حال توسعه، تا هجده سال آینده بتواند خودش را در ردیف پنجاه کشور جهان قرار دهد! در ردیف نه بلکه به تعبیر دقیق تر، یعنی هم سطح با پنجاه کشور پیشرفته جهان. باور پذیری این ادعا برای هر کسی به این سادگی نیست. زیرا از یکسو آن پنجاه کشور پیشرفته هم به سادگی به آن مرحله نرسیده اند و برنامه های درازمدت و پرهزینه ای را صرف کرده اند. کشورهایی که عموماً به تعریف علم دانش جامعه شناسی، جزء کشورهای «جهان اول» هستنند. از سوی دیگر، فاصله بین کشورهای جهان اول با جهان سوم، فاصله کمی نیست. اگر به لحاظ زمانی بخواهیم تخمین بزنیم، در حالت رشد طبیعی، یک کشور متعلق به جهان سوم، پنجاه سال (کمتر یا بیشتر) از جهان اول عقب تر است. با این حالت چگونه می شود باور کرد فاصله حد اقل پنجاه سال را به بیست (کمتر یا بیشتر) تقلیل داد؟!

آنچه را در این نوشتار کوتاه می خواهیم به بحث بگیرم، تنها سنجیدن امکانات و ابزار و زمینه های چنین رشد قابل ملاحظه است. یعنی فاصله که حد اقل با سرعت از حد اوسط بالاتر باید چهل سال یا پنجاه سال پیموده شود، چگونه ممکن است با هجده سال پیمود. اما گاهی ممکن است معجزه ای هم رخ بدهد. مثلاً میزان غیر قابل باور رشد اقتصادی چین که کمتر از زمانی که توسط کارشناسان اقتصادی این کشور برای رسیده با آن مرحله منظور نظر گردیده بود، برسد. اما رشد و توسعه یک جامعه وابسته به امکانات و شرایط مناسب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. تمام حوزه های زندگی اجتماعی یک کشور، در رشد و توسعه آن کشور نقش خود را دارند. بر این اساس، اگر تمام این شرایط و زمینه ها و امکانات در تطابق با همدیگر حرکت کنند و عوامل بازدارنده رشد کمتر از میزان طبیعی خود دخالت داشته باشد، بعید هم به نظر نمی رسد که بتوان فاصله چهل سال را با مدت زمان هجده سال پیمود.
ولی در کل، می شود ابزار، شرایط و امکانات رشد و توسعه را از دو حوزه مورد نگاه قرا داد:
1-      حوزه اقتصادی
2-      حوزه فرهنگی

حوزه اقتصادی
عموماً اقتصاد یک کشور به دو چیز وابسته است: صنعت و منابع طبیعی(ذخایر زیر زمینی). صنعت و منابع طبیعی پایه اساسی اقتصاد یک کشور می تواند باشد.
قزاقستان در میان کشورهای قلمرو شوروی سابق اکنون تنها کشوری است که منابع غنی نفت را در اختیار دارد. بخش عمده صنعت قزاقستان وابسته به نفت است. کشف و استخراج نفت در مناطق غربی در کنار دریای خزر، این کشور را جزو کشورهایی با درصد رشد اقتصادی بالا در میان جمهوری‌های اتحاد شوروی سابق قرار داده است. صنعت که اقتصاد کشور قزاقستان به آن متکی است. هردو این پایگاه صنعتی در جنوب این کشوردر شهر شمکند (یا چمکند) واقع شده است. هم اکنون بزرگترین پالایشگاه نفت کشور قزاقستان در این شهر قرار دارد که توسط دو شرکت چینی و قزاقی اداره می شود. البته این پالایشگاه زمانی به بهره برداری سپرده شد که قزاقستان در آن زمان جزئ از خاک اتحاد جماهیر شوروی بود. یعنی سال 1985. در آن زمان ذخیره این پالایشگاه به 6 میلیون تن می رسید در حالی که اکنون به 4,5 میلیون تن کاهش یافته است. اما باز هم هم اکنون این پالایشگاه بزرگترین پالایشگاه نفت کشور قزاقستان محسوب می شود که در حقیقت می شود گفت یکی از مهم ترین بخش صنعت این کشور محسوب می شود.
همچنان قزاقستان در میان کشورهای قلمرو شوروی سابق، تنها کشوری است که به لحاظ منابع طبیعی (منابع زیر زمینی) غنی است. یک تحقیق در این ارتباط نوشته است، قزاقستان «از لحاظ منابع زیرزمینی هم بسیار غنی است، از سال ۱۹۹۳ تاکنون بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در این بخش انجام شده است. همچنین تخمین زده می‌شود که قزاقستان صاحب دومین منابع بزرگ در اورانیوم، کروم، روی و سرب و سومین در منگنز، چهارمین در مس و در مورد زغال سنگ، آهن و طلا نیز در بین ۱۰ کشور اول دنیا قرار می‌گیرد. و همچنین یازدهمین منابع بزرگ هم در نفت و هم در گاز طبیعی را در اختیار دارد.»
صنعت و منابع طبیعی کشور قزاقستان، در هر زمان می تواند مهم ترین پایگاه اقتصادی این کشور باشد. اقتصادی که در واقع تا حدی زیادی می تواند در رشد و توسعه صنعتی این کشور نقش ایفا نماید. اما کارشناسان اقتصادی در ارتباط به رؤیای بزرگ قزاقی ها برای رسیدن به مقام 50 کشور پیشرفته جهان، اظهار نظر می کنند، این کار در صورتی امکان پذیر است که از این منابع طبیعی «استفاده به جا» صورت بگیرد. حال آنکه هنوز در این کشور کدام کارخانه بزرگ صنعتی و تولید صنعت نیز وجود ندارد. آنچه تا اکنون این کشور از منابع طبیعی خود بهره جسته، تنها از فروش آن بوده است. شاید منظور کارشناسان اقتصادی از گفته شان این باشد که دولت قزاقستان به جای اینکه به تولید درآمد خالص سرانه بپردازد، سعی کند به ایجاد دستگاه های صنعتی و کارگاه های صنعتی توجه کند. چنانچه این را نیز باید یاد آور شد که آستانه پایتخت این کشور قرار است در آینده های نزدیک، بدل به بزرگترین شهر تجارتی آسیای میانه گردد. طوری که هم اکنون از موقیعت دیپلماتیک میان کشورهای آسیای و بخصوص کشورهای آسیای میانه برخوردار است. همچنان این کشور در حال حاضر از اعضای مهم سازمان همکاری شانگهای است.
در کنار این، ایجاد کارگاه های صنعتی و ایجاد زمینه فعالیت های تجارات بین المللی، تا حد زیادی می تواند در پیشرفت اقتصادی این کشور نقش داشته باشد. مسأله ای که قبل از اظهار نظر کارشناسان اقتصادی، توجه رئیس جمهور قزاقستان را به خود جلب کرده است. کشور قزاقستان در حال حاضر گام شتابان به سوی سرمایه داری دارد و می رود تا خود را به فتح قله رؤیای خود نزدیک تر کند.

حوزه فرهنگی
در پیشرفت و توسعه یک کشور، تنها صنعت و داشتن ذخایر طبیعی که ما در اینجا از آن با عنوان کلی اقتصاد یاد می کنیم، کافی نیست؛ بلکه فرهنگ، در کنار این، می تواند نقش خودش را داشته باشد. فرهنگ که بیشتر به زمینه های فکری و ذهنی یک جامعه آنهم جامعه ای در حال گذار اشاره می کند، در توسعه یک کشور به همان میزان می تواند نقش داشته باشد که اقتصاد. زیرا فرهنگ یا به تعبیر دیگر ایجاد فضای فکری سالم برای وارد کردن تحول در جامعه، در حقیقت زیر ساخت توسعه یک کشور می تواند باشد.
در بسیاری از کشورها، بخصوص کشورهای هنوز درگیر جنگ و خشونت و مشخص تر بگویم بخصوص کشورهای که در آن افکار مردم همه درگیر با مسائل نظیر مشاجره و درگیری ها و انجام خشونت های فرقه ای، قبیله ای و مذهبی اند، هرگز زمینه تحول و توسعه نمی تواند در اذهان آن جامعه راه پیدا کند. اما قزاقستان به نوبه خود، یکی از کشورهایی است که دارای تنوع و تکثر فرهنگی بوده، اقوام و ملیت های مختلف با زبان های مختلف و فرهنگ های مختلف در آن با تساهل و تسامح تمام زندگی می کنند. عناصر مختلف مذهب، به عوض اینکه دست به اغتشاش و تندروی بزنند و همواره مشکل بیافرینند، به کار خود مصروف اند. می شود گفت نوعی تکثرگرایی فرهنگی در این کشور وجود دارد.
از مهم ترین کارهایی که دولت قزاقستان برای هموار ساختن راه توسعه انجام داده است، سکولاریزه کردن دولت شان بوده است. این کار تا حدی زیادی به فراهم سازی زمینه های فکری و روانی برای رشد و توسعه در دست دولت فراهم ساخته است. زیرا تمام دخل و نسب های دولت، جدا از امورات دینی و مذهبی است. از سویی، این امر خود سبب شده است از چالش های فرقه و مذهبی که ممکن است در یک حکومت دینی (مثلاً عراق، افغانستان، پاکستان و بسیاری از کشورهای عربی مسلمان) رخ بنمایاند و بخش بیشتر از نیروی فکری و حتا اقتصادی کشور را درگیر به امور خودش بکند، کاسته شود. اکنون به لحاظ فرهنگی، دولت قزاقستان به زمینه مساعدی برای عبور از سنت و رفتن به سوی توسعه و پیشرفت دست یافته است. شهروندان و همین طور حکومت به عوض اینکه مصروف برخورد های قبیله ای، نژادی، لسانی و مذهبی باشد، با خاطر آرام به توسعه فکر می کنند.
از مهم ترین مظاهر عزم شتابان دولت قزاقستان و سعی در همگام کردن خود با کشورهای مدرن غربی، رجوع به مفاهیم مدرن غربی است. این مفاهیم، در اشکال گوناگونی با رضایت خاطر و بدون کمترین مانع و سماجتی، وارد قلمرو فرهنگ دولت قزاقستان شده است. از هنر گرفته تا نوعی رفتارها، آموزش زبان انگلیسی و سایر زبان های رائج غربی بخصوص طی سالهای اخیر زیاد شده و این همه، تنها به یک دلیل است و آن رسیدن و خود را همگام کردن با توسعه کشورهای غربی است.
موانع
با وجود این، اما اکنون به نظر می رسید، چالش های فراوانی در راه توسعه تند و شتابان دولت قزاقستان وجود دارد. موانع و چالش هایی که اگرچه آنقدر جدی نیستند؛ ولی نمی شود از کنار آنها گذاشت و همه آنها را نادیده گرفت.
قزاقستان پس از اینکه استقلال خود را گرفت، کمونیسم را پشت سر گذاشت و به سرمایه داری پیوست. اکنون نیز به سرعت به همان سمت روان است. ولی این موضوع، بخصوص در سالهای اخیر، قبل از همه، به اختلاف های طبقانی میان شهروندان این کشور دامن زده است. حرکت شتابان دولت قزاقستان به سوی سرمایه داری، به شکاف های طبقانی انجامیده است و این امر ممکن است در آینده های نه چندان دوری، جدی تر و تیره تر گردد.
در شانزدهم سپتامبر- سالروز استقلال قزاقستان- طی برخوردهای خشونت آمیز میان کارگران و مأمورین امنیتی در یکی از استان های جنوبی این کشور، نزدیک به 17 کارگر کشته شدند. اعتراض عمده این تعداد از کارگران متوجه دولت بود. بزرگترین اعتراض آنها به «تقسیم نابربر منابع» است. کارگران همچنان از کم بودن مزد نیز شکایت دارند.
هرچند که رئیس جمهور نظربایف از محبوبیت خاص میان شهروندانش برخوردار است، اما هنوز عده ای زیادی هستند که از دولت فعلی ناراضی اند و آنها مشخصاً کارگران و طبقات پایین جامعه اند که همواره از وضعیت نابرابر، پایین بودن حقوق کارگران تا «تقسیم نابرابر منابع» را مورد نقد قرار می دهند. در آینده ها نیز این احتمال موجود است که این نابرابری و عدم رضایت، باعث شکاف میان دولت و ملت گردد و نهایتاً حلقه پایداری از طبقه گارگران را مقابل دولت قد علم کند.
یکی دیگر از موانعی که اگر هنوز آسیبی به دولت، شهروندان و برنامه توسعه کشور قزاقستان قرار نداده است، فعالیت کمرنگ اما خطرناک برخی گروه های افراط گرای دینی است. افراط گرایان، بخصوص طی سالهای اخیر کم و بیش فعالیت داشته اند. خطر نفوذ نسل جدیدی از اسلام گرایان افراطی نظیر آنچه در عراق، افغانستان، پاکستان و بسیاری از کشورهای اسلامی وجود دارد، نیز دور از احتمال به نظر نمی رسد. چنانچه قبلاً نیز برخی از گروه های تند رو اسلامی از خاک ازبکستان به کشور قزاقستان نفوذ کرده و فعالیت شان را تا به آنجا بسط داده اند. این موضوع بارها ترس دولت قزاقستان را نیز در پی داشته است و حتا هم مسأله روابط دیپلماتیک دو کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
با همه این پیش فرض ها، اما در یک نتیجه کلی می توان گفت، احتمال صعود کشور قزاقستان تا 18 سال دیگر در ردیف «50 کشور پیشرفته جهان» بعید نیز به نظر نمی رسد. در ادامه این راه، آنچه البته خیلی مهم به نظر می رسد، نظر کارشناسان اقتصادی است. اینکه این صعود تا حدودی زیادی، بستگی به میزان تلاش و «استفاده به جا» دولت قزاقستان از منابع طبیعی و ذخایر زیر زمینی این کشور دارد.  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر