مهدی زرتشت
چندی پیش به دنبال خبر شروع نخستین دور مذاکرات گروه طالبان در قطر با دولت آمریکا و جامعه جهانی، گروه طالبان طی اعلامیه ای گفت: آنان مذاکرات با دولت آمریکا و جامعه جهانی را تحریم می کنند. دلیل عمده ای این اعلام تحریم- آنچه که البته گروه طالبان به صورت مشخص به آن اشاره کرده بود- موجودیت ابهام در برنامه مذاکره از سوی جناح مقابلش یعنی دولت آمریکا و دولت افغانستان اعلام شد. سخنگوی طالبان گفته بود که دولت آمریکا و افغانستان طرح مشخصی برای مذاکرات ندارد. البته این واکنش، به نظر می رسد پس از روزها انتظار بود. انتظاری که گروه طالبان از آغاز مذاکراتی داشتند که خبر شروع آن از روزها پیش در رسانه های عمده آمریکایی و افغانستانی بازتاب گسترده ای داشت. اعلامیه نیز دقیقاً یک ماه بعد از خبر شروع مذاکرات نشر گردید.
اما به تازگی حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار که یکی از جناح های عمده مخالف دولت افغانستان و حضور نیروهای آمریکایی در کشور است، اعلام کرده است آنان مذاکرات با دولت افغانستان و ایالات متحده را به کلی «تحریم» کرده اند. این اعلام تحریم پس از امضای موافقتنامه استراتیژیک میان رئیس جمهور اوباما و حامدی کرزی است. سخنگوی این حزب در اعلامیه ای شان گفته است که به نظر می رسد دولت آمریکا برای باقی ماندنش در افغانستان دنبال بهانه هستند. این حزب به طور مشخص گفته است که این تصمیم آنها (تحریم مصالحه و کنار آمدن با دولت آقای کرزی) مشخصاً واکنش این حزب نسبت به امضای پیمان استراتیژیک است. آنان گفته اند که در این اعلامیه تأکید بر باقی ماندن نیروهای آمریکایی در افغانستان صورت گرفته است و به نظر نمی رسد آمریکا بخواهد سربازانش را از افغانستان بیرون کند. نگرانی که برخی کشورهای همسایه نیز به آن اشاره داشته و گزارش های آن تا اکنون با عناوین مختلفی و گاه واکنش برانگیزی در رسانه های کابل به نشر رسیده است.
موضع مشترک حزب اسلامی و گروه طالبان
خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان، تنها پیش شرط اساسی مذاکرات صلح میان گروه طالبان مخاطب شان یعنی دولت آمریکا و افغانستان بوده است. آنان ضمن نپذیرفتن بسیاری از مواد قانون اساسی افغانستان، اما تأکید عمده شان جهت آغاز مذاکرات برای تأمین صلح، خروج کامل نیروهای آمریکایی- به گفته آنها «خارجی ها»- است. پیش شرطی که با جدیت تمام و با روحیه تغییر ناپذیری، بارها و بارها از سوی گروه طالبان گوشزد شده است.
اما پیش شرط اساسی حزب گلبدین حکمتیار به عنوان جناح دیگر مخالف دولت آقای کرزی و حضور آمریکا در افغانستان، نیز همین است. این دفعه بهانه اصلی این تحریم مذاکرات و کنار آمدن با دولت افغانستان، نیز خروج نیروهای خارجی از کشور اعلام شده است. در حقیقت پا فشاری دو جناح مخالفت دولت افغانستان بر سر خروج کامل و بی قید و شرط نیروهای خارجی از افغانستان، نشانی از عمده ترین نقطه پیوند دو گروه است. رهبر حزب اسلامی که اکنون از سالهاست که در خفا به سر می برد، با آنکه موضع سیاسی اش در قبال دولت افغانستان و ایالات متحده آمریکا نرم تر از طالبان بوده، اما هیچگاه به اندازه ای نبوده است که بشود آن را نادیده گرفت. گذشته از اینکه اکنون به گزارش رسانه ها و آنچه که البته مشاهده می شود، اعضای این حزب عملاً در ادارات و وزارت خانه های دولت آقای کرزی کار می کنند.
با اعلام اخیر این حزب، به نظر می رسد دولت افغانستان و ایالات متحده آمریکا تنها با یک جناح مخالف روبرو نیست. بلکه حزب اسلامی نیز همپا و همسایه گروه طالبان است و خواست ها و پیش شرط هایش هیچ تفاوتی با پیش شرط های گروه طالبان ندارد.
شعارهای تأمین صلح و حجم گسترده ناامنی ها
از زمانی شروع به کاری رسمی شورای عالی صلح و به دنبال آن تدویر نشست ها و کنفرانس های داخلی و خارجی به هدف سنجیدن راهکارهای تأمین صلح و میکانیزم مبارزه یا مصالحه با مخالفین مسلح تا اکنون، نه تنها که در وضعیت امنیت بهبودی حاصل نشده است، بلکه چنانچه همه شاهد اند، این ناامنی ها روز به روز گسترده تر می شوند. هر روز مقادر زیاد به حساب چندهزار کیلوگرام و حتا به حساب میلیون، مواد انفجاری کشف و ضبط می گردند، هر از گاهی بمبی در گوشه و کنار کشور منفجر می گردد، هر از گاهی انتحاری صورت می گیرد و هر از گاهی شهروندان کشور، در آتش خشم گروه های مخالف مسلح، می سوزند. همین طور ادارات و کارمندان دولت نیز همواره در تهدید به سر می برند و وضعیتی که اکنون حاکم است، به خوبی می گوید گروه های مخالفت مسلح در صورتی که دسترسی داشته باشند، از جان هیچ یک از افراد دولتی دریغ نمی کنند. نمونه این عملیات ها، حملات مسلحانه گسترده قریب یک ماه پیش در کابل بود که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت و بدتر از همه اینکه اکثر کشته شدگان و متضررین نیز شهروندان عادی کشور، کارگران و دانش آموزان مکاتب بودند.
با این حال، به نظر می رسد این ناامنی همچنان در حال گسترش اند. آنهم در یک مرحله زمانی حساس که از یکسو موافقتنامه استراتیژیک خودش را برای رآی تأیید گرفتن از مجلس نمایندگان کشور آماده می کند و از سویی، با گذشت هر روز به سال 2014 نیزدیک تر می شویم. سالی که دستکم شاهد دو رویداد مهم خواهیم بود: سال خروج کامل و رسمی نیروهای خارجی از افغانستان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری. دخالت کشورهای همسایه بخصوص کشور پاکستان در همسویی با مخالفت گروه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار مبنی بر امضای موافقتنامه استراتیژیک میان دو دولت آمریکا و افغانستان، تا حدی زیادی می تواند گروه های مخالف مسلح را در آن روز مرز بیشتر به شروع تازه ای از عملیات نظامی و تخریب کارانه تحریک و اکمال نماید.
پیامدها و انتظارات
همانگونه که اشاره رفت، یکی از مهم ترین موضوعاتی که باعث نگرانی عموم مردم کشور شده است، موضوع واگذاری مسئولیت به نیروهای امنیتی کشور و خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان است. اکنون یکی از عمده ترین پیامدهای بن بست برنامه تأمین صلح، نومیدی و نگرانی شهروندان کشور از آینده شان است. مردم به شدت نگران اند و نمی توانند بفهمند و پیش بینی کنند قرار است چه آینده ای در انتظار آنان باشد. آنهم فقط دو سال بعد. زیرا روحیه عموم مردم کشور به خوبی نشان می دهد، آنها به شدت از جنگ های داخلی و همین طور از حاکمیت دوباره طالبان که هیچ چیزی جز نکبت و تیرگی برای مردم نداشت، هراس دارند.
طی یک سال اخیر زمانی که از مذاکره و مصالحه با طالبان سخن می رفت، تمام نگرانی ها بر سر آن بود که دستآوردهای ده سال جاری بخصوص در زمینه آزادی بیان، حقوق بشر و حقوق مدنی و آزادی رسانه ها، قربانی معامله مصالحه با گروه های مخالف مسلح نشود. بارها نهادهایی نظیر حقوق بشر، جامعه مدنی، رسانه ها و مردم نگرانی های شان را ابراز کرده بودند. دولت نیز در مقابل یکی از پیش شرط هایش را برای مذاکره و مصالحه با طالبان و حزب اسلامی، پذیرفته شدن قانون اساسی، دستآوردهای ده سال اخیر و موضوعات نظیر حقوق بشر، آزادی بیان و دموکراسی بوده است. اما اکنون نه تنها که این مسائل حل نشد و طالبان نیز به مذاکره حاضر نشدند، بلکه با گذشت هر روز شهروندان نسبت به آینده شان بدبین تر و نومیدتر می شوند. زیرا نه برنامه صلح تا اکنون به جایی رسیده است و نه چراغ سبزی که بتواند آمیدواری بیاورد.
با وجود این، اما دوام این وضعیت، رفته رفته بر میزان نومیدی و بد بینی شهروندان افروده است و می رود که این روند همچنان ادامه پیدا بکند و به نقطه های حادتری خودش خود برسد. از سویی، دیگر حضور آمریکا در افغانستان که بزرگترین شعار شان تغییر بود و شهروندان نیز به شدت تشنه تغییر و بهبود وضعیت زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند، برای شهروندان مایه امید نیست.
با درک وضعیت دشوار و نگران کننده ناامنی از یکسو، تحرک قوی تری گروه های تروریستی و طالبان از سوی دیگر و همین طور سردرگمی ها در برنامه های مصالحه با گروه های مذکور و تأمین امنیت، اما تنها راهی که بتواند برای آینده کشور و شهروندان، افق روشن تر و امیدوارتری را باز کند، رفع نگرانی ها و دلهره های شهروندان است. رسیدگی به وضعیت و ایجاد تغییر و تأمین صلح با روی دست گرفتن راهکارهای کارا و موثر با سیاست های روشن و شفاف و مردم دوستانه در مبارزه یا مصالحه با گروه های شورشی مسلح، مبارزه جدی و نه شعاری با فساد گسترده اداری، مبارزه با کشت و تولید و قاچاق مواد مخدر و همین طور تأمین و گسترش مردم سالاری و تقویت دموکراسی، نهادهای جامعه مدنی، آزادی بیان، برخوردهای کثرت گرایانه فرهنگی، مبارزه با یکسونگری های دینی و فرهنگی، تأمین حقوق سیاسی و اقتصادی تمام ملیت های ساکن در کشور و خلاصه رعایت و حفاظت از تمام ارزش های دولت های امروزی است که می تواند افق روشنی برای شهروندان خسته از جنگ باز کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر