سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه

مشعل دانش را چگونه باید افروخت؟


مشعل دانش را چگونه باید افروخت؟
(به مناسبت شروع سال جدید تعلیمی در افغانستان)
مهدی زرتشت

سال جدید تعلیمی افغانستان به روز شنبه هفته جاری رسماً با نواختن زنگ مکتب توسط حامدکرزی، آغاز شد. طبق گزارش ها، در مراسمی که به این منظور در لیسه امانی برگزار شده بود، آقای کرزی با انتقاد تند از طالبان و سایر گروه های شورشی مسلح مبنی بر آتش زدن مکاتب، تهدید و کشتن آموزگاران و دانش آمورزان، این کار را «دشمنی با انسانیت» خواند. همچنان آقای کرزی با ارائه آمار و رشد معارف و زمینه سازی برای تحصیل دانش آموزان در چند سال اخیر، از پیشرفت ها در این زمینه ابراز خرسندی نمود. همین طور فاروق وردک، وزیر معارف نیز با سخنرانی که داشت، ضمن محکوم کردن عمل مخالفین مسلح به آتش زدن مکاتب و تهدید و قتل آموزگاران و در بسا موارد، تهدید و قتل و خشونت علیه دانش آموزان، از تلاش های این نهاد برای تلاش هرچه بیشتر در راستای توسعه و تقویت معارف کشور سخن گفت.
در این مراسم، گزارش ها و آمار و ارقام از فیصدی دانش آموزان، تعداد بی سوادان و... ارائه شد که در ادامه به آنها پرداخته می شود. همین طور، با آغاز سال نو، روزهای نوروزی و جشن گل و سمنک در هر نقطه از کشور، همه ی شهروندان دعا کردند و از خدا خواستند که سال خوب و نیکو در انتظار شان باشد. مهم تر از همه، همه دعا کردند که سال جاری، سال پربار و بی مخاطره برای دانش آموزان، دانشجویان و آموزگاران باشد، آنهایی که در آینده مشعل داران این خانه ی تاریک خواهند بود.

کشوری با بلندترین آمار بی سوادی
بی مبالغه افغانستان در مقایسه با سایر کشورهای جهان، شاید تنها کشوری باشد که بلندترین آمار بی سوادی را دارد. وقوع جنگ های داخلی، ناملایمات سیاسی، آشفته حالی و نبود صلح پایدار، تنها عاملی بوده است که تمام فرصت ها را از شهروندان کشور دزدیده است و در نتیجه جمعیت زیادی از شهروندان کشور، از تحصیل باز ماندند و با انحاء مختلف، از فرصت های تحصیلی محروم شدند.
بر اساس آماری که وزارت معارف کشور در مراسم افتتاح زنگ مکاتب اعلام کرد، هم اکنون «بیش از 8 میلیون جمعیت بین سنین 15 تا 45 سال، در افغانستان از سواد بی بهره اند...» این در حالی که است که گمان می رود جمعیت بی سوادان کشور از این هم بالاتر باشد. زیرا واقعیت این است که در افغانستان، متأسفانه چیزی که وجود ندارد، آمار دقیق است.
مراسم زنگ افتتاح مکاتب، با خوشبینی ها و بدبینی هایی نیز همراه بود. گرچه معارف در طول چند سال اخیر رشد کرده است، گرچه به گفته آقای کرزی که طی سه سال اخیر، تعداد دانش آموزان از 7 میلیون به 9 میلیون رسیده است؛ اما آمار دیگر از وزارت معارف خاطر نشان می سازد که طی یک سال گذشته «سه میلیون کودک واجد شرایط آموزش از رفتن به مکتب بی بهره ماندند.» البته این پدیده ناآشنا، غریب و نا ملموسی نیست. ناامنی های گسترده در اکثر نقاط کشور، اول تر از همه معارف کشور را مورد تهدید قرار داده است و همانطور که همه ملتفت اند و خبرها و گزارش های زیادی تا اکنون از چالش های مختلف بر سر راه دانش آموزان، دانشجویان و آموزگاران، نشر شده است، سالانه به تعداد زیادی از آموزگاران، تهدید و یا حتا کشته می شوند، به تعداد زیاد دانشجویان جان های شان را از دست می دهند، به تعداد زیادی از دانش آموزان مورد خشونت فزیکی قرار می گیرند. با درک این واقعیت، اگر یک نکاه کلی به این وضعیت انداخته شود، چیز دلخوش کننده ای بدست نخواهد آمد. زیرا حجم این ناملایمات و این پدیده های شوم زیاد است و قابل نگرانی.
روشنی از طریق سواد و ایجاد فرصت های برابر
جای سپاسگزاری است که اکنون دیده می شود همه متوجه شده اند که تنها راه نجات کشور مصیبت زده افغانستان، مشتعل کردن شمع دانش در این کشور است. جمعیت بی سواد، مثل شهر کوران است، آدمی که سواد ندارد، دورنمایی برای آینده ندارد، کسی که سواد و دانش ندارد، نمی داند چگونه خودش را و جامعه اش را در موازنه طبیعت نگهدارد، کسی که سواد و دانش ندارد حتا نمی داند چگونه از حیات اش دفاع کند و خلاصه دانش مشعل راه است، دانش خورشیدی روشنایی بخش زندگی هر انسانی است. بنابراین، با سنجیدن دورنمای وضعیت افغانستان، اگر از همه ی امکانات و راه ها را کنار بگذاریم، اما آموختین دانش و بالا رفتن سطح سواد و شعور سیاسی و فرهنگی، تنها نقطه ی امیدواری برای همه است. بدون شک زورق سرگردان بر روی امواج تیره این سرزمین را تنها می شود با قطب نمای دانش، به ساحل نجات رساند.
از سوی دیگر، افغانستان متأسفانه در طول سالهای پر از فراز و نشیب خود، بزرگترین کانون تبعیض و تعصب نیز بوده است. تاریخ خود گواه است که شهروندان این کشور در طول سالها زندگی، از فرصت های برابر در تمام عرصه، برخوردار نبوده اند. بدون شک، اعمال تبعیض و دنبال کردن سیاست های تعصبانه و عدم اعتقاد به ایجاد فرصت های برابر، به نوبه خود یکی از دلائل اصلی عقب ماندگی این کشور بوده است. اما جالب اینجاست که تا زمان حاضر چنین پدیده ای در شکل و شمایلی از رفتارها، گفتارها و اعمال سیاست مداران کشور به چشم می خورد. یکی از نمونه، اعتراض بر سر نتائج کنکور سال 1391 بود. عده ای با حسب و نصب افتراء و تقلب بر روند برگزاری و بررسی نتائج کنکور سراسر سال گذشته، سعی در ابطال نتائج کنکور داشتند. آنهم با یک مشت دلائلی که فاقد اساس و مبنای منطقی بود بلکه بیشتر ناشی بود از عقده های تعصبانه و نگاه نابرابرانه از عینک همان تاریخ پر از ظلم و بی عدالتی.

در تلاش تا دید انسانی
حامد کرزی، در سخنرانی مراسم افتتاح سال تعلیمی، در انتقاد از آتش زدن مکاتب از سوی گروه های مخالف دولت، از اصطلاح جالبی استفاده کرد. حامد کرزی گفت که دشمنی با معارف «دشمنی با انسانیت» است؛ اما چیزی که متأسفانه در طول تاریخ افغانستان از آن چشم پوشیده شده، همین کلمه مقدس "انسانیت" است. زیرا اعتقاد به انسانیت، خود در واقع اعتقاد به عدالت، به عقلانیت و به تمام شئون زندگی انسانی است.
طوری که همه ی شهروندان کشور آگاهی دارند، امروز بیشترین تعداد مکاتب سوخته شده و بیشتر آمار اطفال واجد شرایط تحصیل که از رفتن به مکتب باز مانده اند، مناطق جنوبی افغانستان است. مکاتبی که در ولایت های ناامن جنوبی از سوی «دشمنان انسانیت» به آتش کشیده می شوند، بیشتر از سایر نقاط کشور است. سوختاندن مکتب و باز داشتن اطفال از آموختن سواد، از نظر هیچ شهروند افغانستانی، کار انسانی نیست بلکه وحشیانه است و تمام شهروندان کشور با دید انسانی از دولت و نهادهای دولتی و همین طور از نهادهای خارجی و سازمان ملل و کشورهای مدافع صلح در افغانستان توقع دارند تا دامن این خشونت ها و وحشی گری ها را برچینند و حد اقل بیشترین تلاش شان را به خرج دهند تا زمینه تحصیل و آموختن سواد را برای اطفال فراهم آورند. اما متأسفانه، واقعیت ها در کشور، حکایت دیگری نیز دارد. یکی از این واقعیت ها، برخورد و مواجهه یک تعداد سیاست مداران و دولت مداران افغانستانی است. آنها به جای تلاش سرسختانه به هدف نابودی گروه هایی که آگاهانه یا نا آگاهانه به سوختاندن مکاتب و تهدید و قتل آموزگاران و دانش آموزان مبادرت می ورزند، در مقابل سعی دارند دست به سلب فرصت های مناطق امن تر کشور بزنند. آنها با در اختیار قرار دادن بیشترین امکانات برای رشد معارف در مناطق نا امن، مناطق نسبتاً امن کشور را به کلی نادیده می گیرند و حتا از سهم برابر آنها می کاهند. اما نکته ی فراموش شده یا هم آگانه از نظر دور انداخته شده، مبارزه شفاف و بنیادی با عاملین سوختاندن مکتب است. زیرا تا زمانی که قوه عامل تخریب از بین نرود، سرمایه گذاری و مصرف پول های هنگفت به بهای گرفتن فرصت تحصیلی از بقیه شهروندان، هیچ کاری از پیش نخواهد برد. و واقعیت هم این است که همه ی شهروندان کشور با دید انسانی و با تفکر انسان دوستانه در آرزوی این هستند که روزی به زودی تمام شهروندان کشور از نعمت سواد بهره مند گردند تا حد اقل مشعلی در تاریک خانه ی ما روشن شود در پرتو این نور، ما بتوانیم راه مان را پیدا کنیم و بر مصیبت و در بدری و ویرانی چندین قرنه میهن خود پایان دهیم.

صفحه ویراستار خودکار




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر