سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در جنگ افغانستان


نویسنده: الکساندر خرامچیخین معاون انستیتوت تحلیل سیاسی و نظامی روسیه (ИПВА)
برگردان: مهدی زرتشت
منبع: نشریه Русская планета (http://rusplt.ru)
جنگ و عملیات علیه طالبان در افغانستان هنوز به صورت رسمی به پایان خود نرسیده است و به این خاطر است که بحث در مورد آن هنوز زود می نماید. از سوی دیگر، به پایان رسیدن و یا به پایان رساندن جنگ همچون یک برنامه ی برگشت ناپذیر، دقیقاً معلوم نیست و نمی توان گفت این جنگ اما چگونه به سرانجام خود می رسد.
طوری که آشکار است، این جنگ بصورت رسمی پس از یازدهم سپتامبر سال 2001 با حملات مستقیم ایالات متحده آمریکا (США) آغاز شد. آنها (آمریکایی ها) با استفاده از ماده پنجم منشور پیمان آتلانتیک شمالی- همانطور که مستقیم آمریکا مورد حمله قرار گرفته بود- مجوز حمله مستقیم به افغانستان را دریافت کردند. در عین زمان، ایالات متحده آمریکا تا قبل از بحث روی جمهوری دموکراتیک خلق کره (Корейская Народно-Демократическая Республика) تمام راه نقشه های حمله به افغانستان را تکمیل کرد.
طرف اصلی ائتلاف بین المللی در افغانستان، گروه طالبان (در حدود 50 هزار جنگجوی فعال) بودند که کنترل بیش از 90 درصد خاک افغانستان را در دست داشتند. همانطور که می دانیم، تنها بخشی از شمال افغانستان با فعالیت های جنگجویانی معروف به ائتلاف شمال (Северный альянс) که تعداد آنها تا 15 هزار نفر می رسید، تا حدود از سلطه ی طالبان محفوظ باقی مانده بود. احمدشاه مسعود فرمانده ائتلاف شمال در زمان جنگ افغانستان یکی از فرماندهان اصلی نیروهای جنگ علیه شوروی بود در حالی که پس از آن، یکی از نزدیک ترین متحدان روسیه شد که همراه با ازبکستان و ایران در سال 1990 اتحاد شمال را برای مقابله با طالبان مورد حمایت قرار داد در حالی که گروه طالبان از طریق سازمان استخبارات پاکستان، با پول عربستان و با پشتیبانی کامل سیاسی ایالات متحده آمریکا، ایجاد شدند. این در حالی است که یک دهه قبل از تشکیل طالبان، شبکه «القاعده» تأسیس شد.
بعد از خروج نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی (Союз Советских Социалистических Республик) از افغانستان، القاعده به فعالیت خود آغاز کرد و چنین شد که آنها محل مناسب زندگی جالب خود را در جایی، یافتند. طالبان در کابل قدرت را به دست گرفتند و به پدران خود که عربستان و پاکستان بودند، با وفاداری کامل ارتباط داشتند؛ اما چنانچه دیدیم، هیچ دلیلی وجود نداشت چنین ساختاری، یک سازمان همفکر باشند. دولت طالبان از سوی عربستان سعودی، پاکستان، امارات متحده عربی و همچنین جمهوری چچن، به رسمیت شناخته شد.
احمد شاه مسعود در آستانه حملات ایالات متحده آمریکا به افغانستان، کشته شد. در همان زمان، کشور چهارمی که دولت طالبان را به رسمیت شناخت، جمهوری خلق چین بود. اما پس از حملات یازدهم سپتامبر، تصویر کامل جهان، بطور چشمگیری تغییر کرد. همزمان با آمادگی ایالات متحده آمریکا و متحدان او برای حمله به افغانستان، حامیان سیاسی طالبان (به جز جمهوری چچن) حمایت خود از دولت طالبان را متوقف کردند. با پشتیبانی کامل مسکو، استقرار نیروهای آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو در آسیای مرکزی آغاز شد و واشنگتن با فشارهای مکرر بر اسلام آباد، پاکستان را به حمایت از عملیات، مجاب کرد.
در چنین مقطع زمانی، ائتلاف شمال فعالیت های خوبی از خود نشان داد. از آنجایی که جنگ از طریق زمین برای ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی آن بصورت مطلق دشوار و غیر ممکن بود، گروه ائتلاف شمال در نقش پیاده نظام، وارد عمل شدند.
این در حالی بود که مهمات نظامی که ائتلاف شمال در اختیار داشتند، بسیار ابتدایی بودند. اکثر این مهمات بطور انحصاری از ارتش افغانستان که در زمان اتحاد جماهیر شوروی از سال 1980 در اختیارشان قرار داده شده بود، تقریباً از کار افتاده بودند. علاوه بر این، طالبان تعدادی از مهمات جنگی را از سوی دولت پاکستان دریافت کردند و چنانچه ذکر شد، ائتلاف شمال از سوی روسیه، ایران و ازبکستان مورد کمک و حمایت قرار گرفتند. چون این مهمات جنگی بی نهایت فرسوده و تقریباً غیر قابل استفاده می نمودند، نیروهای زمینی مقابل طالبان، نتوانستند چندان موفق عمل کنند. پس از آغاز عملیات غرب، همه چیز عوض شد، اکنون عامل مهم (حد اقل در وهله ی اول) برای شکست طالبان، برتری تکنولوژی جنگی ایالات متحده آمریکا و متحدان آن بود.
در هفتم اکتبر 2001 بصورت رسمی جنگ شروع شد، ایالات متحده آمریکا و ناتو با حملات گسترده هوایی و حملات موشکی، مواضع دشمن را هدف قرار دادند. تنها در پنج روز در حدود 80 موشک از نسل موشک های توماهاوک (Томагавк) بر مواضع دشمن ریخته شد (بر اساس گزارش های برخی تحلیلگران آمریکایی، این حمله میلیون ها دالر هزینه برداشت). در روز نخست حملات، برنامه موشکی В-52 و В-1 و حتا نوع گران قیمت «نامرئی» В-2، ایالات متحده آمریکا، نقش اساسی را بازی کرد. تاکتیک هوایی پروازهای پایگاه خلیج فارس، در آغاز چندان مؤثر نبود.
در ابتدا، گروه طالبان با موفقیت مقاومت ائتلاف شمال را درهم شکستند و با ضرب و شتم و ایجاد رعب و وحشت در مزار شریف، پرداختند. همزمان، فشار حملات هوایی آمریکا شدت یافت و تا پایان ماه اکتبر همان سال، تعداد موشک های توماهاوک به 200 عدد رسید (80 کشتی حامل 120، В-52). در هشتم نوامبر، ائتلاف شمال به حملات تهاجمی بر مواضع طالبان شروع کردند. روز بعد، طالبان در مزار شریف سقوط کرد و در 12 نوامبر کابل و هرات پس گرفته شد. در 16 نوامبر، چتربازان آمریکا و انگلیس در بزرگترین پایگاه هوایی افغانستان در شمال کابل- در بگرام- مستقر شدند. تقریباً بلافاصله پس از آن، در کارشی ازبکستان تمام هواپیماهای جنگی مورد نیاز که در جنگ علیه دولت طالبان در نظر گرفته شده بود، از اروپا وارد شد: 48 هواپیما از بریتانیا (جنگنده های بمب افکن F-15Е) و 52 هواپیمای نظامی از آلمان (А-10).


در اواخر نوامبر، تعدادی از طالبان به جرم سرکوب و کشتن صدها نفر در مزار شریف، به زندان افکنده شدند. اما تغییر اوضاع، حتمی بود. تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا (البته از طریق هوا) در نزدیکی قندهار که مرکز بزرگ و اصلی طالبان به شمار می رفت، حمله را آغاز کردند. با این حال، تصفیه این ولایت، زیاد به طول نینجامید و این شهر تنها در هفتم دسامبر، از وجود طالبان، پاکسازی شد.
در دوازدهم دسامبر، هواپیمای بمب افکن که حامل بمب های В-1В بود، در بازگشت به پایگاه خود از طریق در خروجی دیگوگارسیا، در اقیانوس هند سقوط کرد. با این حال، این فقط بخشی از دشواری های این عملیات بزرگ بود. تا پایان آن سال، ایالات متحده آمریکا و متحدان آن، کنترل کامل افغانستان را به دست گرفتند و تعداد سربازان آمریکایی در این کشور، به چهار هزار نفر رسید. در این مدت از عملیات- بر طبق گزارش های موجود- 12 نفر از سربازان خارجی تلف شدند. اولین مقام بلند پایه نظامی آمریکا- گروهبان- در چهارم جنوری 2002 کشته شد. همین طور، اولین مقام رسمی نظامی یکی از متحدان ایالات متحده (در جمع سربازان استرالیایی) در هفدهم فیبروری 2002 کشته شد. اما تلفاتی را که همکاران افغانستان ایالات متحده در این مدت متقبل شد، ظاهراً به حساب نمی آمد.
در ماه مارچ سال 2002 نیروهای نظامی آمریکا و افغانستان عملیات موسوم به «اناکوندا» علیه طالبان در دره شاهکوت شروع کردند. در جریان عملیات 15 تن از سربازان و دو چرخ بال های نوع «چینوک» МН-47  را از دست دادند. بر اساس گزارش ها، در جریان این عملیات هزار تن از طالبان کشته شدند، گرچه اجساد بیش از 100 آنها بدست آمدند. در این مقطع، هواپیماها و چتربازان آمریکایی در طول دو هفته 1600 نوع مهمات هدایت شونده را مورد استفاده قرار دادند (رقمی بیشتر از آنچه فرانسه در سال 2001 ظرف نیم سال در عملیات لیبی به کار برد). تا پایان ماه آپریل 2002، یعنی شش ماه بعد از آغاز جنگ، آمریکایی 22 هزار موشک و بمب را در پایگاه ها و مخفی گاه های طالبان، فرو ریختند.
پس از این جنگ، آمریکا در نهایت در مرحله ضد شورش قرار گرفتند که این تجربه از دوران جنگ شوروی و افغانستان در این زمان منتقل شد. البته مقایسه این امر بطور همزمان، به دلائلی چند نادرست است.
در این ارتباط، می توان گفت که دلیل اساسی، عبارت از این است که در سال های 1980، نیروهای ضد اتحاد شوروی در افغانستان کمک های خوبی (نیروی انسانی، پول و اسلحه) از سوی کشورهای ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، عربستان سعودی، پاکستان و چین دریافت کردند. اما در سال 2001 پس از آنکه طالبان مورد حمله قرار گرفتند، هیچ کسی نبود که آنها را کمک کند. بر همین اساس، مقایسه مخالفان، اشتباه است، در این جا، طالبان دشمن ضعیف تر بود. تسلیحات آنها در این زمان حتا بدتر از زمانی بودند که دشمنان در دهه 80 در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در اختیار داشتند و زبان یاری نمی کند که شناسایی و مقابله با هواپیماهای بدون سرنشین یا مهمات هدایت شونده ی دقیق که اکنون دسته هایی از نیروهای آمریکایی و ناتو در اختیار داشتند، چیزی نبود که طالبانِ اکنون دشمن آمریکا، از عهده آن برآیند.
دلیل دوم بر نادرستی این مقایسه عبارت از این است که در دهه 80، 40 درصد از ارتش با «برنامه کامل» در افغانستان جنگیدند از جمله در جنگ های زمینی. ائتلاف ضد طالبان از جنگ فرار کردند. بخاطری که در ذخیره گاه مهمات آنها هیچ چیزی وجود نداشت. نیروهای اروپای ائتلاف بین المللی، در پایگاه های خود دنبال سوراخی بودند تا در صورت نیاز، فوراً پایگاه شان را ترک کنند. آنگلو-ساکسون ها (آمریکایی، انگلیسی، کانادایی و استرالیایی) فعالانه جنگیدند؛ اما نه در مقایسه با آنچه که آنها [در افغانستان] در مقام انتی- شوروی [ضد شوروی] در مقابل ارتش اتحاد شوروی جنگیدند.
بهرحال پدیده های مشکل ساز محیطی همچون کوه، کویر و عدم راه های مواصلاتی، عاملی است که می تواند در حلاجی مشکلات، تعیین کننده باشد. ارتش اتحاد شوروی به قوت خود فرایند عملیات و حفاظت از ستون ها و همین طور در حفظ ارتباطات موفقانه عمل کرد و البته بخش قابل توجهی از تلفات نیروهای اتحاد جماهیر شوروی نیز ناشی از همین عملکرد بود. ائتلاف غربی ظاهراً کل مسأله را در نمایش عملیات نظامی خلاصه کرده است. حفظ و یا سرکوب طالبان در مناطق پاکستان و یا در داخل افغانستان تنها به بهانه مشکلات اقتصاد نظامی به نتیجه ای نرسید. در حالی که از نقطه نظر دیگر، ضرر و زیان مناطق دیگر، به طور کلی نادیده گرفته می شود.
در نهایت، از تذکر این واقعیت نباید چشم پوشی کرد که ائتلاف غربی برای اینکه زارعین محلی و جنگ  سالاران افغان را عصبانی نکرده باشند، به طور کل از محو و مبارزه علیه مواد مخدر طفره رفتند. چنین خوی ساده نمایی از طرفی، تلفات نیروهای ائتلاف را کاهش می دهد.


تا اواسط سال 2006 (از شروع جنگ) تعداد تلفات نیروهای ائتلاف بین المللی از این قرار است: 335 سرباز آمریکایی، 40 سرباز انگلیسی، 32 سرباز کانادایی، 19 سرباز اسپانیایی، 18 سرباز آلمانی، 9 سرباز فرانسوی، 6 سرباز ایتالیایی و به تعداد دو هزار سرباز افغانستانی در جنگ با طالبان، کشته شدند. میزان تلفان مخالفان [طالبان] در حدود 6500 نفر تضمین زده شده است. در مدت زمان مذکور، شمار کل سربازان از این قرار بود: 20 هزار سرباز از آمریکا، 5400 سرباز از انگلیس، 2500 سرباز از کانادا و آلمان، 2300 سرباز از هلند، 1250 سرباز از ایتالیا، هزار سرباز از فرانسه، 650 سرباز از اسپانیا، 580 سرباز از ترکیه، 560 سرباز از رومانی و 380 سرباز از ناروی. تا این مدت [از 2001 تا اواسط 2006] اوضاع در حالت متوسط قرار داشت؛ اما بعد از آن، اوضاع به صورت ملموس رو به وخامت گذاشت. بی اعتمادی افغان ها نسبت به ائتلاف بین المللی بیشتر شد و در عین حال، نفوذ و قدرت طالبان روز به روز بیشتر شده رفت.
بر این اساس، حتا تلفات حد اقلی کشورهایی که هزینه های بزرگی را به این عملیات نظامی اختصاص داده بودند، باعث شد تا تمام جوامع غربی عصبانی شوند. با این حال، این تلفات مردمی به آرامی، بطور پیوسته از ده ها کشته در سال، به صدها کشته در سال رسید. در سال 2008 تلفات ماهانه (تا 50 نفر) رسید درست به میزان آنچه در ابتدای جنگ بود.
از شروع جنگ (2001) تا ماه نوامبر سال 2008 تلفات نظامیان نیروهای ائتلاف بین المللی در افغانستان قرار ذیل است: ایالات متحده آمریکا 627 نفر، بریتانیا 128 نفر، کانادا 98 نفر، اسپانیا 28 نفر، فرانسه 25 نفر، هالند 17 نفر، دانمارک 16 نفر، ایتالیا 13 نفر، لهستان و رومانیا 8 نفر، استرالیا 7 نفر، ناروی و جمهوری چک و استونی 3 نفر، مجارستان، پرتگال و سوئد- هریک- 2 نفر، جمهوری کره، لتونی، لیتوانی و فلند- هر یک- یک نفر را در جنگ افغانستان از دست دادند. بنابراین، چهار کشور آنگلوساکسون در مجموع 84,56% تلفات را تشکیل می دادند (860 نفر/ سرباز از مجموع 1017 سرباز). عامل بسیاری از این تلفات نظامیان خارجی در افغانستان، ماین های زمینی کارگزاری شده و همین طور خودکشی بوده است.
در سال های 2009 تا 2010 جنگ و همین طور عملیات شدت یافت. نیروهای نظامی ایالات متحده  و بریتانیا بیشترین عملیات شان در ولایت هلمند جریان داشت و متمرکز بود. در این بخش از خاک افغانستان، جمعاً چهار هزار نظامی شرکت داشتند. با این حال، طالبان طبیعتاً از رویارویی و جنگ مستقیم با این نیروها، خودداری کردند که در نتیجه، نتیجه عملیات چندان چشمگیر نبود.
در چنین موقعیتی بود که فرماندهی ائتلاف بین المللی تصمیم گرفت تلاش ها را به هدف رسیدن به پیروزی در این جنگ، افزایش دهد. از آغاز فیبروری 2010 تعداد نیروهای خارجی در افغانسان به شرح زیر است: ایالات متحده آمریکا 47085 سرباز، بریتانیا 9500 سرباز، آلمان 4415 سرباز، فرانسه 3750 سرباز، ایتالیا 3150 سرباز،کانادا 2830 سرباز، لهستان 1955 سرباز، هالند 1940 سرباز، ترکیه 1755 سرباز، استرالیا 150 سرباز، اسپانیا 1070 سرباز، رومانیا 945 سرباز، دانمارک 750 سرباز، بلژیک 575 سرباز، بلغاریا 540 سرباز، ناروی 500 سرباز، جمهوری چک 440 سرباز، سویدن 410 سرباز، مجارستان 370 سرباز، کرواسی 295 سرباز، البانی 255 سرباز، سلواکی 240، زلاندنو 220، گرجستان و لتونی 175، مقدونیه و لیتوانی 165، استونی 150 سرباز، پرتگال 105، فنلند 95 سرباز، آذربایجان 90، اسلونی 70، سنگاپور 40، امارات متحده عربی 25، یونان 15 سرباز، بوسنی و هرزگوین 10، لوگزامبورگ 9 سرباز، اوکراین و ایرلند 7، ایسلند و اتریش پنج سرباز، و جمعاً 85795 سرباز خارجی در افغانستان حضور داشتند.
همزمان تلاش های پیگیر و سرمایه گذاری روی تشکیل و تقویت پولیس و اردوی ملی افغانستان روی دست گرفته شد. امروز هریک از این ساختارهای دارای بیش از 1500 پرسنل هستند. در عین حال «گردش کادرها» با توجه به عدد زیاد فراریان، بسیار بالا است. سطح آموزش نیروهای افغان (به جز برای تعداد بسیار کمی از مقام های بالا) خیلی کم است. این همان وضعیتی شبه گذشته است که در یک زمان اتحاد جماهیر شوروی با آن روبرو شده بود. در این جا می توان تأیید کرد که در دهه 80، ارتش طرفدار شوروی در افغانستان خیلی قوی تر و مستحکم تر از جریان طرفدار غرب بود.
در ماه ژوئن سال 2010 تلفات نیروهای خارجی در یک ماه 103 نفر بود که این آمار، خیلی بیشتر از تلفات دو سال قبل سربازان خارجی است. تا اینجا، از آغاز جنگ تلفات نیروهای خارجی به 1902 نفر رسید که از این جمله؛ ایالات متحده 1152 سرباز، بریتانیا 312 سرباز، کانادا 150 سرباز، فرانسه، 45 سرباز، آلمان 43، دانمارک 33 سرباز، اسپانیا 28 سرباز، ایتالیا و هلند 24 سرباز خود را در جنگ افغانستان از دست دادند. در آگست سال 2011، آمریکایی بزرگترین تلفات و ضایعات خود را داشتند: طالبان یک هلیکوپتر СН-47 نظامی را سقوط دادند، 31 سرباز آمریکایی و هفت تن از اردوی ملی افغانستان را کشتند.
در سالهای 2010 تا 2011 تعداد نظامیان ائتلاف به 130 هزار نفر رسید که از جمله نود هزار آنها را آمریکایی ها تشکیل می دادند (در حالی که تعداد نیروهای شوروی به بیش از 1100 نفر می رسید). اما پس از سال 2011، تعداد نیروهای خارجی (ائتلاف بین المللی) کاهش پیدا کرد. تا اکتبر 2014 تنها در حدود 34500 سرباز خارجی در افغانستان باقی ماندند که از جمله 24 هزار آمریکایی. تلفات نظامی تا این زمان به 3476 نفر رسید؛ از جمله 2349 آمریکایی، 453 انگلیسی، 158 کانادایی، 86 فرانسوی و 54 سرباز آلمانی کشته شدند. و همین طور در حدود چهیل هواپیمای نظامی نیز از دست داده شد (از جمله بمب افکن В-1В، دو جنگنده بمب افکن نوع F-15Е،  سه جنگنده نوع F-16، و تعداد دیگر) و بیشتر از 120 هلیکوپتر (از جمله 14 نوع «آپاچی»، 32 «چینوک» و چهار هلیکوپتر نوع Ми-24) در جریان عملیات، سرنگون شدند. این تلفات خیلی کمتر از آنچه بود که شوروی متقبل شد؛ اما چنانچه قبلاً تذکر دادم، مقایسه مستقیم، درست نیست.
با درک تمام جوانب مسأله، واقعیت این است که گروه طالبان در طول دوران جنگ هیچ حمایتگر خارجی نداشتند و علاوه بر این، تفاوت صنایع دفاعی و فاصله فن آوری های جنگی میان طرفین متخاصم، فقط در بخش هوایی بود؛ در حالی که نیروهای شوروی در دهه 80 به لحاظ فن آوری های جنگی، در مقابل مخالفان تقریباً هیچ توفق نداشتند تنها تفاوت این بود که ساختار اسلحه آنها (نیروهای شوروی) فرق می کرد. می توان گفت که ائتلاف غربی در جنگ افغانستان بسیار بدتر از «دسته های محدود» ما عمل کرد. طالبان به تفاوت دشمنان خود، چندان نجنگیدند و با این حال، تلفات آنها از زمان آغاز جنگ نیز دقیقاً معلوم نیست. امروز آنها بخش های قابل توجهی از خاک افغانستان را تحت کنترل خود دارند. اگر در اوایل جنگ فکر می شد که آمریکا به کمک ائتلاف می تواند به شهرهای عمده افغانستان دسترسی آزاد داشته باشد، اما امروز این کار عملاً محال است.
جنگ افغاستان همچون جنگ لیبی در 2001، نشان داد که امروزه ناتو به دلیل تلفات بدون ستآورد، دیگر نمی تواند جنگ را پیش ببرد؛ اما تلاش در راستای جلوگیری از ضرر و زیان با به کار گیری «دقت بالا» و «تکنولوژی مدرن» و همین طور هزینه های مالی آن، جنگ را غیر ممکن می کند. واقعیت ناتو- غیر از آنچه ما پیش خود ساخته ایم- شبح کاملاً وحشت زده است. سخن آخر اینکه، ناتوی امروزی را بخصوص در طول بحران در کریمه [اوکرایین] به خوبی دریافتیم: حتا کوچکتر از یک ببر کاغذی و شبیه به حباب صابون.
لینک دائمی مقاله: http://newsland.com/news/detail/id/1457672/
____________

1-      Карши

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر