سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

فاصله‏ی دنیای ساستمدار از دنیای یک هنرمند


فاصله‏ی دنیای ساستمدار از دنیای یک هنرمند
مهدی زرتشت

تقریباً جالب به نظر می رسد، کشوری که طی چند سال اخیر تمام تلاشش بر آن است تا عضویت اتحادیه اروپا را به دست بیاورد، اما چندین بار متهم به محدود کردن آزادی بیان می شود. حتا با استناد به گزارش ها و انتقادات نهادهای مختلف بین المللی که دغدغه دفاع از آزادی بیان را در سر دارند، این کشور از جمله کشورهایی است که در آن آزادی بیان با چالش های جدی روبرو است. البته با مطرح کردن اصطلاح "آزادی بیان" این را نیز باید گفت که رسانه ها در صدر داوطلبین آزادی بیان قرار می گیرند. آنهم در کشوری که از مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی بیان، آزادی فردی و... سخن می رود. از این رو، می توان اینگونه هم نوشت که به گزارش نهادهای مدافع حقوق روزنامه نگاران و آزادی بیان، ترکیه بخصوص در چند سال اخیر، یکی از جمله کشورهایی است که آشکارا دست به "سرکوب" مطبوعات می زند.
اما قبل از همه، لازم است نگاه گذرا به گزارش "کمیته بین المللی حفاظت از روزنامه نگاران" نگاهی بیندازیم.
سایت خبری بی بی سی فارسی، در گزارش خود به نقل از کمیته بین المللی حفاظت از روزنامه نگاران" نوشته است «یک گروه بین المللی ناظر بر کار رسانه‌ها، ترکیه را متهم کرده که با ارعاب و به زندان انداختن روزنامه‌نگاران در صدد سرکوب آنهاست.» این رسانه از قول کمیته حفاظت از روزنامه نگاران نوشته است، ترکیه در اوایل ماه آگست «70 روزنامه نگار را به زندان انداخته است.» و این بلندترین آمار سرکوت مطبوعات و روزنامه نگاران در جهان خوانده شده است.

آنچه از گزارش ها پیداست، دولت ترکیه این تعداد از روزنامه نگاران را به جرم های مختلف از جمله با اتهاماتی نظیر «فعالیت های تروریستی»، «بدنام کردن چهره ترکیه» و... روزنامه نگاران متهم را به زندان انداخته است و یا فعالیت های روزنامه نگاری آنها را در چارچوب تنگتری قرار داده است. البته بدیهی است که وجود چنین محدودیت ها، باعث بوجود آمدن «خود سانسوری» در میان روزنامه نگاران شده است و کمیته حفاظت از خبرنگاران، این مورد را یکی از نگرانی های جدی خوانده است.
گفته شده است که رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه «با ابراز نارضایتی علنی از روزنامه‌نگاران، رسانه‌ها را وادار به تبعیت از نظر دولت یا اخراج کارکنان "خاطی" کرده است.» به هر حال، اما هرچه هست نشر این گزارش ها باز هم قابل تأمل است و نمی شود از کنار آن به سادگی گذشت؛ اما بیایید این گزارش را به حکایت بامزه‏ی انصراف از سفر به ترکیه آقای پل آستر نویسنده 64 ساله آمریکایی پیوند دهیم.
در اوال سال جاری، مقام های ترکیه منتظر مهمان عزیز شان بودند: نویسنده، نمایشنامه نویس، مترجم و شاعر مطرح آمریکایی آقای پل آستر 64 ساله که در ترکیه از محبوبیت خاصی برخوردار است و تقریباً اکثر باسوادان و بخصوص اهل ادب و فرهنگ کشور ترکیه، با شوق و ذوق تمام کتاب های آقای آستر را می خوانند. گزارش سفر قریب الوقوع آقای آستر در رسانه های ترکیه همزمان با رونمایی ترجمه شده ی کتاب "یادداشت های زمستانی" نویسنده همراه بود که کتاب مذکور قبل از نشر اش به زبان انگلیسی، به ترکی ترجمه شده و در شرف رونمایی قرار داشت؛ (گفته می شود تقریباً تمام آثار این نویسنده در ترکیه ترجمه و منتشر شده است.) اما لابد شهروندان ترکیه- بخصوص علاقمندان آثار آستر- زمانی شوکه شدند که خبر رسید آقای آستر خلاف انتظار، از سفر به ترکیه منصرف شده است و البته نویسنده پاسخ به سوالات احتمالی شهروندان ترکیه را نیز داده است: به دلیل نقض آزادی بیان در ترکیه، از سفرش به این کشور منصرف شده است.
در واکنش به این خبر، نخست وزیر ترکیه در واکنش تندی در سخنرانی اش در خطاب به آستر گفت: «بیائید یا نیائید چه فرقی برای ما می‌کند؟! خیال می‌کنید که حرمت و حیثیت ترکیه از بین می‌رود؟»؛ اما نویسنده در اسرع وقت به «ناسزاگویی» آقای نخست وزیر پاسخ داد. او این بار با الفاظ صریح تری گفت: «اعتقاد شخصی من این است که آزادی عقیده و بیان، بدون ترس از سانسور و زندان، حق مقدس همه مردان و زنان در تمام کشورهای جهان است.» پاسخ تقریباً کامل بود و نویسنده در واکنش به «ناسزا»ی آقای نخست وزیر مبنی بر اینکه او به اسرائیل سفر می کند- کشوری که سلاح شیمیایی دارد و...- اما در سفر به ترکیه چالش های آزادی بیان را بهانه قرار داده است، نوشت: «نخست وزیر ترکیه می‌تواند هرچه دلش می‌خواهد درباره اسرائیل بگوید، اما واقعیت این است که در اسرائیل آزادی بیان وجود دارد و در این کشور هیچ نویسنده و روزنامه‌نگاری زندانی نیست...». ظاهراً این صریح ترین جواب نویسنده با گرایش ها و اخلاق سانتی مانتالیستی آقای آستر بود که دیگر جای بحثی باقی نگذاشت. زیرا دلیل او از انصراف سفرش به ترکیه، فقط اعتراض اش در محدود بودن آزادی بیان در ترکیه بود و بس؛ گرچه مقامات ترک این کار او را «بی احترامی» به کشور و به مردمش تلقی کردند. در سطح مخاطبان، البته که این مشاجره لفظی، کم و بیش جنیه کمیدیک هم داشت. از جمله اینکه «چشم های نافذ آقای آستر» و ذهن باریک و هنرمندانه ی او، در واکنش به عملی برخواست که گویا نقطه مقابل اخلاق هنری و گرایش های آزادی خواهانه ی او بود.
به هر حال، از پاسخ آقای آستر به نخست وزیر تا نشر گزارش کمیته حفاظت از روزنامه نگاران، قریب نزدیک به یکسال فاصله زمانی است؛ اما نقل کلمات از زمان پاسخ تا نشر گزارش محدودیت آزادی بیان در کشور ترکیه، از آنجایی جذاب به نظر می رسد که تقریباً ادعای برحق بودن آقای آستر، ثابت می شود. وگرنه یک نویسنده چرا مجبور است به ناحق خودش را با یک مشاجره لفظی روبرو کند. چه بسا اینکه باید خیلی مشتاق سفری هم باشد که به احتمال زیاد سفر بالزاک "پدر رئالیسم اجتماعی" را به سن پترزبورگ خوانده و تصور طعم شیرین لحظه هایی که طرفداران و علاقمندان نوشته هایش، با لبخند و شادمانی زیاد برای دیدن او در هر کافه و رستورانتی سر بزنند. برخوردهایی نظیر این، آشکارا فاصله دنیای هنرو سیاست را نشان می دهد. البته به مفهوم خاص وگرنه بسیاری از آثار هنری درون مایه قوی سیاسی دارند؛ اما سرانجام کسی نمی داند دنیای یک سیاستمدار با دنیای یک نویسنده، چه قدر می تواند از هم فاصله داشته باشد. حقیقت مسلم اینکه، هنر برای بقای خود نیازمند آزادی است. هرجا آکسیژن آزادی موجود است، هنر می روید و به شگوفایی می رسد. حالا حقا که آقای آستر بی دلیل و بی دلیل سفرش را به ترکیه لغو نکرده است. برای او به عنوان یک هنرمند، آزادی بیان برابر با زندگی اوست. در حالی که در دنیای سیاستمدار، فقط هدف و قدرت مهم است نه چیزی دیگر. در دنیای سیاست «هدف وسیله را توجیه می کند...» و اگر برای حفظ قدرت، دهان عده ی اعتراض گران هم گرفته شود، مهم نیست.
حالا دیگر آقای آستر هم نیست که به ترکیه سفر کند؛ بلکه گزارش های نهادهای بین المللی مدافع آزادی بیان و حفاظت از روزنامه نگاران است که دولت آقای اردوغان را به محدود کردن آزادی بیان محکوم می کند. اما سوال اینجاست که با نشر گزارش های این چنینی و با درک وضعیت وخیم آزادی بیان و آزادی مطبوعات در ترکیه، ترکیه مجبور است چه فاصله ای را بپیماید تا معیارهای پذیرش اش را در اتحادیه اروپا برابر کند؟ اتحادیه ای که کشورهای عضو آن، در زمان حاضر عضو بزرگترین ممثلان آزادی بیان اند. یا اینکه دولت آقای اردوغان دیگر سودای شمولیت در اتحادیه را از سر دور کند و به بچسپد به کار و زندگی خودش؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر