سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

وجه وقیح دموکراسی


«وجه وقیح»‏ دموکراسی
(تلاش برای اسلامیزه کردن دولت مصر)

مهدی زرتشت

چند نکته
دموکراسی یا هر آن سیستم سیاسی که به نحوی ادعا دارد مشروعیت اش را از طریق آرای شهروندان کسب کرده است، تنها رأی 1+50 نیست. دموکراسی همان گونه که از نام اش پیداست، گذشته از تمام مؤلفه ها و جنبه هایش، در واقع به معنی تعیین سرنوشت سیاسی شهروندان، توسط خود شهروندان است. بنابر این، حکومت و دولت از آن مردم است و تمام آن کسانی که با رأی مردم (شهروندان) گماشته می شوند، نمایندگان مردم و صدای مردم است. بر این اساس، هرنوع کژرفتاری و انحراف از سوی این نمایندگان مردم در هرم قدرت، به معنای خیانت به مردم و خیانت به آرمان های مردم است. دولتی با شعار دموکراسی و نظام مردم‏سالار که نتواند خواسته های شهروندانش را بر آورده کند و چه بسا دست به ستم بزند، از لحاظ قانونی مشروعیت ندارد و باید برانداخته شود. البته اگر فرض را بر این بگیریم که دموکراسی واقعاً آن چیزی که از آن تعریف می کنند، نه فریب جدید و ابزار عوام فریبانه از سوی دولت مردان برای بقای سروری شان.
یک؛ آنچه امروز شهروندان کشورمصر تجربه می کنند، در واقع واکنش در برابر ستم با نام نظام مردمی است. دولت آقای محمد مرسی، ادعا دارد که مشروعیت‏اش را از طریق آرای عموم شهروندان کسب کرده است. پس نصف شهروندان مصر که نمی خواستند مرسی رئیس جمهور شوند، تکلیف شان چه می شود؟ آیا این شیوه با این توصیف، چه فرقی از رژیم های دیکتاتور و خود کامه دارد نظیر آنچه که آقای حسنی مبارک بود؟ فرمانروایی دیکتاتورانه با توجیه برگزاری انتخابات و کسب آرای مردم و نهایتاً ادعای مشروعیت تام، آیا می تواند واقعاً قناعت‏بخش باشد؟
دو؛ مصر به دنبال پیروزی انقلاب و سرنگونی حسنی مبارک به عنوان قدرت خودکامه، به نظر می رسد به آرمان های خود نه تنها که نرسید، بلکه با مشکلات صعب‏تری روبر گشت. محمد مرسی رئیس جمهور وابسته به جناح اخوان المسلمین به رغم آنکه چه در جریان کمپاین های انتخاباتی خود و چه بعد از پیروزی اش گفت رئیس جمهور همه ی مردم مصر خواهد بود، چرا نتوانست روی حرف اش بایستد؟ چرا محمد مرسی به شهروندان مصر دروغ گفت؟ در مصر تنها اخوان المسلمین و یا گروه های اسلامگرای دیگر زندگی نمی کند؛ مصر ترکیبی از گروه ها و فرقه های مختلف سیاسی، مذهبی و دینی و فرهنگی است. نصف شهروندان مصر گروه ها و حلقات وابسته به مذاهب مختلف از جمله مسیحیت است و به لحاظ سیاسی هم گروه های سیکولار و غیره. اکنون چرا محمد مرسی می خواهد نظام و دولت اش را بر مبنای قانون اساسی اسلامی- آنهم از نوع اخوان المسلمینی- بنا کند در حالی که همه‏پرسی و بعد، انتخابات کذایی را هم راه اندازی می کند تا به مردم مصر نشان دهد رأی اکثریت قاطع، قانون جدید اساسی مصر را تأیید کردند؟ آیا این ستم با نام دموکراسی یا هر آن نظامی که ادعا دارد مشروعیت اش را از شهروندان گرفته، نیست؟
سه؛ همانگونه که انتظار می رفت، باالاخره دولت اخوان المسلمینی نتوانست بالاتر از نوک دماغ خود، کسی دیگری را ببیند. تصویب قانون اساسی جدید که اکثریت ماده‏هایش نمی تواند حقوق و خواسته های همه‏ی گروه ها و فرقه های کشور مصر را برآورده بازتاب دهد، ستم و ظلم تازه‏ای است. آقای مرسی و هوادارانش به زغم اینکه خود را اسلامگرایان میانه رو می خوانند، اما دستکاری های ناعادلانه اش در سیستم دولت‏داری و قانون گذاری و هر نوع تلاش برای قبولاندن ایده و افکار شان و گروه هوادارانش بالای فرقه ها و گروه های دیگر همچون مسیحیت و سیکولار و دیگر جناح ها و فرقه ها، بطور علنی و آشکار روی دست گرفته اند. این حرکت هرچه باشد، در واقع ادعاهای روزهای نخست رئیس جمهور را دروغ ثابت می کند و انگار شهروندان مصر (منتقدان) تازه متوجه می شوند آقای مرسی به آنچه می گفت، وفادار نیست.
چهار؛ همه‏پرسی و برگزاری انتخابات برای تأیید قانون اساسی جدید در مصر، ظاهراً به پایان رسید. قرار گزارش ها «63 درصد» شرکت کنندگان در انتخابات به قانون اساسی جدید، رأی مثبت دادند؛ ولی قرار معلوم، این انتخابات باز هم نتوانسته است رضایت عموم شهروندان مصر بخصوص احزاب و گروه های مخالف این قانون اساسی را، کسب کند. نتیجه انتخابات در واقع همان چیزی است که انتظار هم می رفت و این امر خود خوشحالی گروه های اسلامگرا را بر انگیخت و رئیس جمهور مرسی، از همه‏ی مردم مصر و بخصوص جناح های مخالف و گروه های منتقد خواست تا در یک گفتمان ملی شرکت کنند که به اعتقاد من، این کار اولاً عملی نخواهد شد و ثانیاً، هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد مگر اینکه واقعاً گروه های منتقد و مخالف قانون اساسی جدید و در کل گروه های مخالف اسلامیزه کردن مصر، به این ظلم و ستم تن در دهند و به ناچار میدان را به دست گروه‏های اسلامگرایان مصر بسپارند که البته این هم محال به نظر می رسد و در حال حاضر، هرنوع پیش‏بینی از آینده سرنوشت سیاسی مصر سخت است.
نکته آخر؛ اما سوال اساسی که شاید برای خیلی ها و از جمله خودم مطرح است اینکه، چرا باید تحت نام رأی 1+50 خواسته ها و آرای خود را بر عموم شهروندان و آنانی که به خاطر کمبود 1 رأی نتوانستند مثلاً از اسلامیزه کردن دولت مصر جلوگیری کنند، قبولاند؟ چرا باید چنین سیستم سیاسی وجود داشته باشد و فرق این سیستم سیاسی به رغم خوش‏نامی آن، با نظام های دیکتاتور و خودرأی و خود کامه چیست؟ در مصر، فرق دولت اسلامگرایای مرسی که سعی در اسلامیزه کردن همه چیز دارد و می خواهد آبشخور همه ی قوانین و مقررات دولت، اسلامی باشد، با دولت حسنی مبارک چیست که در انقلاب علیه آن همه ی مردم مصر و حتا پیشرو تر از اسلام گرایان، گروه ها و احزابی فعالیت داشتند که امروز از حکومت چند ماهه اخوان المسلمینی ها، به ستوه آمده اند؟ اتفاقات اخیر در مصر و موضع دولت اسلامگرای مرسی و برگزاری انتخابات کذایی برای کسب مشروعیت قانون اساسی اسلامی که الظاهر، نه خواسته ها و حقوق گروه های غیر اسلامی را بر آورده می کند و نه به اصول و اساسات حقوق مدنی و طبیعی فرقه ها نظیر آزادی بیان، آزادی عقیده و... اعتقاد و احترام دارد، خود کامگی و ستم نیست؟
از مهم ترین مؤلفه های دموکراسی: تشکیل دولت مردمی توسط آرای مردم، دخالت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی شان، آزادی بیان، آزادی مذهب و عقیده و دیگر آزادی های مدنی، اعتقاد به کثرت گرایی (در معنای عام خود) و برگزاری انتخابات با شرکت مردم و رأی مردم است. چیزی که دولت آقای مرسی هم ادعا دارد همه ی اینها را رعایت و حتا برآورده کرده است. پس موضع این دولت علیه گروه ها و احزاب و فرقه های منتقد، نشان دهنده دروغ این دولت مرد می تواند باشد یا «وجه وقیح» دموکراسی یا هر آنچه شما اسم آن را می گذارید که معیار اصلی در آن، رأی 1+50 است؟



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر