مهدی زرتشت
انتخابات و شرکت مردم در فرایند انتخاب رئیس
جمهور (و در واقع انتخاب سرنوشت خود مردم) یکی از مهم ترین اصول دموکراسی است.
دولت افغانستان روی هم رفته سیزده سال است که دموکراسی نوین خویش را تجربه می کند
و توانسته است که دوبار انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند.
در نگاه نخست، در افغانستان برگزاری انتخابات با
شعار «حراست از دموکراسی» آنهم درون جو متشنج و ملتهب امنیتی و فرهنگی، مایه
خوشحالی و امیدواری است؛ اما در نگاه دوم، این نمایش دموکراسی وار (انتخابات) که
در دو دوره مملو از اعتراض و انتقاد بوده و ادعای سرقت رأی و تقلب زیاد، به معنای
این است که هنوز ظرفیت لازم برای پذیرش و احترام و اجرای اصول دموکراسی در میان
دولت مردان و کارگزاران سیاسی، بوجود نیامده است. از یکسو، این مسأله طبیعی به نظر
می رسد تنها با تکیه بر این واقعیت که نمی شود یک شبه، مدرن شد؛ به دلائل چند از
جمله اینکه: هنوز سطح سواد خیلی پایین است، افغانستان کشوری است که سالها طمم تلخ
قبضه قدرت و میراث بابایی پنداشتن آن را چشیده است و هنوز هم نسبت به قدرت و اداره
مملککت، متأسفانه چنین دیدگاهی وجود دارد و دلائل جزئی دیگری؛ اما پرسش جدی تر
عبارت از این است که آیا دموکراسی و احترام به آرای مردم و اعتقاد به دخالت
شهروندان در امور تعیین سرنوشت با ناخن های رنگ کرده و برگه های رأی، از سوی برخی
رهبران سیاسی یک قصه «پیتو نشینی» یا به قول عوام «قصه مفت» است؟ و بایستی رهبران،
فرایند مردم سالاری را به سلیقه و خواست خود تعریف کنند و نهایتاً با استفاده از
نام مردم سالاری، رأی فرد خویش را اعمال کنند؟
متأسفانه تجربه دو دور انتخابات ریاست جمهوری،
پاسخی بر همین سوال است: بر اساس شواهد و همینطور به اعتقاد اکثر شهروندان کشور،
دور اول انتخابات نیز انتخابات و رأی مردم، نمایشی بیش نبود و نهایتاً این آراء
مردم نبود که نتیجه انتخابات را تعیین کرد؛ بلکه تصمیم از قبل تعیین شده بود.
همینطور، انتخابات امسال نیز با انبوهی سوال های بی پاسخ و انتقادهای زیاد، همراه
است. این روزها، رهبران تیکت انتخاباتی «اصلاحات و همگرایی» به شدت معترض اند و
شهر کابل و چند شهر دیگر افغانستان، به تکرار شاهد اعتراضات مدنی شهروندان با شعار
حمایت از مردمسالاری و احترام به آراء است. در نهایت مسأله اساسی، انتخاب یا حمایت
از احمد یا محمود نیست؛ همه ی این اعتراضات، حامل چند معنا و پیام مهم و سرنوشت
سازی است: یک؛ حمایت از دموکراسی، دو؛ احترام به انتخاب و آراء شهروندان و عمل و
راهکار درست و صادقانه در ارتباط به فرایند انتخابات و فرایند شمارش اراء، سه؛
هشدار به بازی سازان سیاسی تا دموکراسی را اسباب بازی قرار ندهند، چهارم؛ از مهم
ترین پیام اعتراضات مدنی مردم افغانستان این است که آنها با وضاحت اعلام می کنند،
دیگر هیچ اراده ی جز اراده ملت بر بنیاد و اساس اصول دموکراتیک و همه شمول و مبتنی
بر فرایند ملی و در دستور اجرا قرار دادن
ساز و کار اصلی دموکراسی، برای شهروندان افغانستان قابل قبول نیست و مورد اعتراض
آنهاست. با چنین دیدگاهی، هر نوع اعتراض مدنی در هر سطوحی که باشد، حق مسلم
شهروندان افغانستان است. مردم افغانستان حق دارند توقع فرایند شفاف را داشته باشند
و آنها حق دارند از آراء شان دفاع کنند. آرایی که به قیمت خون، مال و موقعیت آنها
تمام شده است.
هم اکنون، داغ ترین مسأله در افغانستان،
انتخابات است. کارشناسان و سخنگویان دو تیم رقیب انتخاباتی، بخشی از برنامه های
تلویزیونی را به بحث و نظر و مشاجره و مناظره بر مسأله حق و یا ناحق بودن یکی از
تیم های انتخاباتی، اختصاص داده اند. نکته قابل نقد این است که همه ی طرفین درگیر
بحث و باالاخص سخنگویان و مدافعین تیم متهم به تقلب، بنیاد استدلال و گفتمان سیاسی
شان را نه اصل دفاع از مردمسالاری و آراء مردم، بلکه توجیه یا غلط و درست خواندن
این و آن، قرار داده اند. تمام بحث های مهمانان میزگرد گفتگو را اگر جمع کنیم، یک
جمله خلاصه می شود: ما بر حق هستیم شما ناحق هستید؛ در حالی که سخنگویان تیم متهم
به تقلب، هنوز حرف مشخص یا تأکیدی بر احترام به آراء مردم ندارند و تمام ادعای
شان، این است که مثلاً فرایند انتخابات سالم بوده، آراء تقلبی نیست، تمام آرای
بدست آمده، عاری از جعل است. در چنین فضایی، در مقام یک انسان بی طرف و طرفدار اصل
مردمسالاری، اعتراضات مدنی مردم مبنی بر دستبرد در آرای آنان و تقلب در انتخابات،
فقط یک معنا می تواند داشته باشد: عبور و پشت سر گذاشتن یک سنت غلط سیاسی- فکری و
رسیدن به دموکراسی واقعی. بنابراین، اعتراضات مدنی مردم افغانستان تنها به هدف
دفاع از رأی و فرایند شفاف انتخابات، کاملاً بر حق و راهی روشنگرانه و حرکت
روشنفکرانه برای رسیدن به یک جامعه کاملاً دموکراتیک با ساز و کار دموکراسی است. بناءً
دولت آقای کرزی و تیم انتخاباتی که مورد اعتراض است، نباید این حرکت ها را دستکم
بگیرند و وقعی به آن نگزارند؛ بلکه به جای آن، برای رسیدن به دموکراسی واقعی و نه
جعلی، به اعتراضات مردم پاسخ دهند تا نشود بحران دیگری بر ادامه بحران های پی هم افغانستان،
تکرار شود. آنچه مهم است، ضرورت تغییر و آپدیت تفکر میراث پدری خواندن سیاست در
افغانستان است: دیوار سنت سیاسی سه قرنه دیگر نمی تواند همه ی مردم افغانستان را
درون یک خانه جمع کند و دفاع از مردم سالاری و قبول مسأله شهروندی، تنها راه عبور
افغانستان از بحران چندین ساله است. نهایتاً، در موقعیت و زمان حاضر، تنها راه
درست این است که به آراء مردم احترام گذاشته شود، به نقدها و اعتراضات شهروندان
افغانستان، توجه صورت گیرد و پاسخ قابل قبول داده شود و در اخیر، تنها راه درست،
دفاع و احترام به مردم سالاری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر