سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

مسکو از معامله‌ی عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی به آرامی استقبال خواهد کرد

گفتگوی روزنامه "لنتا" با تحلیل گر مسائل آسیای مرکزی

برگردان: مهدی زرتشت

اشاره: امروز بصورت رسمی مراسم انتقال مسالمت آمیز قدرت، برگزار شد و تمام نگرانی های قبل از توافقات نهایی و احتمال به بحران رفتن افغانستان، تا اینجا برطرف شد. اما تحلیف و ادای سوگند، نه تنها در باور آگاهان امور سیاسی داخلی و خارجی، که در میان مردم افغانستان نیز، به معنای پایان نگرانی ها نیست. اینکه دولت وحدت ملی، چقدر با تفاهم و ارائه مشی مشترک، به مدیریت افغانستان بپردازند، در باور عموم، هنوز مشخص نیست. با وجود این، اما مسائل و انتقادات زیادی پیرامون نتائج انتخابات مطرح است که نظر یک عده از آگاهان امور سیاسی را به خود جلب می کند. آرکادی دوب نوف (Аркади Дубнов) نویسنده و تحلیلگر مسائل آسیای میانه، در گفتگوی اختصاصی خود با روزنامه «لنتا/Лента» (روزنامه ی آنلاین با بیش از 6000 خواننده در روز)  روند انتخابات و مسائل دور و نزدیک آن را با دید انتقادی به بررسی می گیرد. او با بیان اینکه در تاریخ افغانستان هرگز چنین انتخابات برگزار نشده بود، این انتخابات را «کثیف ترین» انتخابات می نامد.
لنتا: انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با سازش دو جانبه عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی، به پایان خود رسید. غنی رئیس جمهور اعلام شد و عبدالله مقام نخست وزیری را به دست آورد. این توافق از درگیری های مسلحانه میان طرفداران دو طرف برای ریاست جمهوری، جلوگیری می کند. در همین حال، مقامات افغان منتظر آزمون جدیدی هستند. با تهدیدهای پیشینی طالبان تشنه به انتقام، این احتمال وجود دارد که «دولت اسلامی» جبهه جدیدی را در افغانستان باز کند. نخستین رویارویی با شبه نظامیان این گروه در حال حاضر اتفاق افتاده است. ارکادی دوب نوف کارشناس مسائل آسیای میانه با «لنتا» به گفتگو نشسته است.
لنتا: دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، در اواسط ژوئن برگزار شد. با این حال، فقط در حال حاضر کسی از میان دو فینالیست- عبدالله عبدالله و اشرف غنی- به عنوان رئیس جدید دولت معرفی شده است. چه مسأله ای باعث تأخیر در نتائج انتخابات شد و چگونه آنها به سازش رسیدند؟
دوب نوف: اول تر از همه باید گفت که این انتخابات نسبت به هر انتخابات، خیلی کثیف بود. انتخابات سال 2009، انتقادات زیادی به بار آورد؛ اما انتخابات این دور، کثیف تر از آن بود. به همین دلیل، ارقام آراء به عنوان نتائج نهایی [از سوی کمیسیون مستقل انتخابات] اعلام نشد. من به این نظرم که این مسأله یکی از شرایط معامله میان عبدالله و غنی است. حقیقتاً نتیجه انتخابات ریاست جمهوری توافقی بود میان دو جناح انتخابات افغانستان و آمریکایی ها که طرفدار هرچه زودتر این سازش نهایی شود. به یاد بیاوریم، در دور اول انتخابات، عبدالله عبدالله با اختلاف یک میلیون رأی، کاندیدای پیشتاز بود اما در دور دوم، با اختلاف یک میلیون رأی، غنی برنده شد. این در منطق ما نمی گنجد. روشن است که هیچ یک از ناظران مستقل به شفافیت نتایج دور دوم، باور ندارند.
قابل توجه است که پاکستانی ها در دور اول انتخابات، شدیداً نگران این مسأله بودند که یک غیر پشتون (عبدالله عبدالله از مادر تاجیک) برنده انتخابات اعلام شود. و شواهد معتبر وجود دارد که آنها دستور دادند تا طالبان را تحت کنترول خود داشته باشند برای اینکه در دور دوم انتخابات، هیچ مزاحمتی ایجاد نکنند و حتا از آنها [طالبان] خواستند که در دور دوم، در انتخابات شرکت کنند و به نفع غنی رأی بدهند. و به همین دلیل ممکن نبود که نتائج انتخابات به سرعت جمع شود: عبدالله عبدالله می دانست که تقلب صورت خواهد گرفت و قاطعانه اعلام کرد که حامیان او نمی خواهند با آن کنار بیایند و حتی آماده هستند با به دست گرفتن اسلحه از عدالت پاسداری کنند. اما پادرمیانی آمریکایی ها، مانع از این کار شد. و به همین ترتیب است که پروسه دموکراسی در افغانستان شکست خورد. آنها برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت، ناگزیر به تفاهم بودند.
البته این تفاهم برای همه مردم افغانستان سودمند است. من به گفته های آندره سیرینکو آگاه سیاسی در امور افغانستان استناد می کنم که گفت، در بیستم سپتامبر کاخ ریاست جمهوری کابل میزبان تمام مقامات افغانستان بود که برای رسیدن به تفاهم جمع شدند و سپس روز بعد اعلام شد که توافق حاصل شد. شرایط این توافق را ما نمی دانیم. عبدالله در واقع، نخست وزیر اعلام شد گرچه در واقعیت چنین پستی وجود ندارد. بر اساس توافقنامه، ممکن است عبدالله صلاحیت احمدزی در مورد عزل و نصب فرمانداران، محدود کند. [در واقع] این ضمانتی برای اقلیت های ملی افغانستان است. به عنوان مثال، یکی از رهبران بانفوذ شمال افغانستان- عطا محمد نور- می ترسید که اگر اشرف غنی رئیس جمهور شود، او پست خود را از دست بدهد. علاوه بر این، اکنون بسیاری از مناطق اطراف کابل، در حال حاضر میدان حملات مسلحانه طالبان است. با درک چنین شرایطی، سوق دادن کشور به سوی بحران در پیوند به جنجال های انتخاباتی که پیش آمد، به هیچ وجه مطلوب نبود.
شما گفتید که برای پاکستان مهم است که برنده انتخابات یک پشتون باشد. برای روسیه چطور، عبدالله یا غنی؟
عموماً چنین به نظر می رسد که مسکو بیشتر با غیر پشتون - نمایندگان ائتلاف شمال و در کل تاجیک های افغانستان نزدیک تر و راحت تر است. آنطور که در زمان حکومت دکتر نجیب الله بود. اما امروز روسیه با در نظر داشت اوضاع سیاسی در افغانستان، با رئیس جمهور مورد قبول آماده است همکاری کند. طوری که معامله عبدالله عبدالله و اشرف غنی را مسکو به آرامی می پذیرد، واضح است که در غیر اینصورت، افغانستان در دامن جنگ جدیدی خواهد افتاد. و کرملین علاقمند به هدر دادن زمان نیست طوری که در زمان سرکوب جنگ های چریکی در این کشور اتفاق افتاد.
یکی از مهم ترین پرسش ها در مورد افغانستان این است که: پس از خروج بخش اصلی نیروهای آمریکایی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این مسأله به مسکو چه ارتباطی می تواند داشته باشد؟
نگرانی جامعه روسیه و تعدادی از آگاهان بطور خاص، در ارتباط به خروج نیروهای ناتو، همواره دوسوگرا بوده و خیلی واضح نبوده است. چند سال قبل، ما خواستار این مسأله شدیم که ایالات متحده جدول زمانی خروج نظامی خود را بصورت دقیق تعیین کند. سپس، هنگامی که جدول زمانی تعیین شد، مسکو گفت که آمریکایی ها باید به شورای امنیت سازمان ملل در باره اجرای موفق عملیات برای «آزادی پایدار» گزارش بدهند. به تدریج این گفتگو فروکش کرد و تاجایی بدیهی به نظر می رسید که گرچه آمریکایی در مبارزه با طالبان شکست خورده است اما هیچ کس جز آنها، نمی توانند روی اوضاع افغانستان تأثیر بگذارند. طوری که در حال حاضر، در مسکو آگاهان توقع دارند که ایالات متحده آمریکا الزاماً بهترین  شرایط را برای توسعه این کشور فراهم آورد و همه را مطمئن سازند که آنها برای جلوگیری از جنگ های تازه، به قدر کافی تلاش می کنند.  
آیا جایی برای ترس وجود دارد که پس از خروج آمریکایی ها از افغانستان، هرج و مرج و بی ثباتی آغاز شود و از این طریق کشورهای همسایه [آسیای میانه و روسیه] به جنجال بیفتد؟
این احتمال را نمی توان کاملاً نادیده گرفت. شرایط برای هر نوع مقابله، دشوار است. کافی است ساختاری مثل "دولت اسلامی" را در نظر بیاوریم. شواهدی در دست است که نشان می دهد شبه نظامیان این گروه در حال حاضر در خاک افغانستان نفوذ کرده است. در ماه اگست سال روان، در مناطقی از ولایت قندوز- نقطه مرزی با کشور تاجکستان- از طریق پاکستان دو گروه مسلح مربوط به دولت اسلامی متشکل از عرب ها، چچنی ها و داغستانی ها دست به فعالیت زدند. آنها تلاش داشتند تا شریعت اسلامی را حاکم کنند. اما مجاهدین محلی [1] (تاجیک های افغانستان) در مقابل آنها به مبارزه برخواسته و تعدادی از این شبه نظامیان را از بین برده و باقی پراکنده شدند. چگونه و چرا این پیکارجویان به آنها رسیدند؟ پاسخ دقیق برای این سوال، دشوار است؛ اما می توان این فرضیه را پیش کرد که این گروه نه تنها از سوی پاکستانی ها که توسط عربستان سعودی و قطر حمایت می شوند. چرا این پیکارجویان را به شمال افغانستان گسیل داده اند؟ این حملات و فعالیت ها به این منظور بود که تنش را در پایتخت کشورهای همسایه [افغانستان] بوجود بیاورند تا به آنها [کشورهای آسیای میانه] هشدار داده باشند که امنیت در مرزهای جنوبی این کشورها نه تنها به روسیه بستگی دارد؛ بلکه به کشورهای دارای روابط نزدیک با اسلام آباد و ریاض نیز بستگی دارد. به عبارت دیگر، این می تواند از ساختارهای خاص غربی باشد. این یک اخطار خیلی جدید است که این حوادث در آینده تکرار خواهد شد.
علاوتاً قابل ذکر است که از شروع بهار سال جاری، 20 مورد درگیری مسلحانه با تلفات بسیار، در مناطق نزدیک به مرز ترکمنستان و افغانستان رخ داد. مهم این است که تمام این درگیری ها در خط لوله گاز برنامه ریزی شده که از ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان، به هند کشیده خواهد شد. کسانی که در پشت این اقدامات هستند، می خواهند که کنترول منطقه خط لوله گاز را در اختیار داشته باشند برای اینکه پس از آن در چانی زنی ها با مقامات ترکمنستان، سهمی داشته باشند، یا اینکه فقط دعوای حقوق تاریخی خود را در منطقه مطرح کنند که در مسیر خط لوله گاز قرار گرفته است. قبل از این، عشق آباد تلاش کرده بود این مشکلات را نادیده بگیرد. اما در حال حاضر گزارش هایی در ارتباط به مذاکرات میان مقامات از تهران و ترکمنستان برای کمک به حل و فصل این مسأله وجود دارد. گو اینکه  ایرانی ها در مورد تصفیه این مسأله، حرف خواهد زد.  



یکی از بازیگران بزرگ بین المللی- چین- هم مرز با افغانستان است که همیشه با رادیکال های اسلامی خود- اویغورها- مشکلات داشته است. منافع و علاقمندی های جمهوری خلق چین (КНР) در افغانستان چیست؟
چین طبق معمول تلاش می کند تا خود را از جوانب قدرت سیاسی در افغانستان، دور نگهدارد. با وجود این، امروز چین رفع اغفال کرده است که سرمایه گذاری آنها در اقتصاد افغانستان، سود سهام پرداخت نمی کنند. چند سال قبل، آنها بزرگترین سپرده مس عینک را خریداری کردند. اما کار روی آن به دلیل مشکلات دائمی امنیتی، آنطور که باید، عملی نیست. به طوری که چین، ظاهر هم شود، «صدای منفعل» است.
در اجلاس سازمان همکاری شانکهای (ШОС) که چندی قبل در دوشنبه برگزار شد، آیا در این اجلاس مورد افغانستان زیاد صحبت شد؟
تصور می شد که تا برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای، رئیس جمهور جدید [افغانستان] روی کار بیاید. اما این اتفاق پیش نیامد و در جلسه، حامد کرزی حضور پیدا کرد. مردم آشنا با آش سازمان تأکید می کنند که کرزی به این ترتیب نشان داد که هنوز هم سیاستمدار بسیار با نفوذ است و نه یک «اُردک لنگ.» در همان زمان، در دوشنبه ظاهراً او موفق به دریافت تضمین های خاصی در مورد وضعیت آینده شد: پس از آن، روند کار روی توافق میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی، سرعت گرفت و کرزی نیز در این فرایند، نقش فعالی را بازی کرد.
همان طور که به سازمان همکاری شانگهای ارتباط می گیرد، تأثیرات این ساختار را در مورد وضعیت افغانشتان، نمی توان دستکم گرفت. مقامات سازمان که متشکل از روسیه و جمهوری خلق چین است، قدرت های بزرگ کشورهای هم مرز [با افغانستان] است که عضو سازمان همکاری شانگهای هستند. علاوتاً، ممکن است افغانستان خود به عضویت این سازمان در آید اگرچه در یکی دو سال آینده، این اتفاق نخواهد افتاد.  
امروز افغانستان مرکز اصلی تولید مواد مخدر است. در طول حضور نیروهای خارجی غربی (ایالات متحده آمریکا و ناتو) میزان تولید و قاچاق مواد مخدر خیلی بیشتر شده است. آیا این شانس وجود دارد که در این زمینه، در اینده نزدیک وضعیت بهتر شود؟
فکر نمی کنم. به درستی نمی دانم که آیا می تواند وضعیت تغییر می کند یا خیر. برای این کار، باید برای کشاورزانی که به کشت و تولید تریاک مبادرت می ورزند، جایگزین ارائه شود. ولی این چیزی است که نمی توانیم ببینیم. چند سال قبل، میان آمریکا و روسیه یک همکاری دو جانبه در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان، به راه افتاد که متأسفانه این همکاری، نتیجه ملموسی به همراه نداشت. این ناکامی عمدتاً به این دلیل بود که آمریکایی ها علاقه ی جدی به شرکت در این راه، از خود نشان ندادند گرچه از طرف روسیه یک سری تلاش ها و اقداماتی روی دست گرفته شد. و امروز در حالی که روابط مسکو و واشنگتن چندان تعریف ندارد، شانس مبارزه جدی به هدف کنترول کشت و قاچاق مواد مخدر- بدون همکاری دوجانبه- به حد اقل خود رسیده است.
---------------
1-      شاید منظور دوب‏نوف، پلیس محلی باشد؛ در حالی که اصطلاح «مجاهدین» دیگر معنای خاصی ندارد؛ اما او در گفته اش، واژه دقیق مجاهدین را به کار می برد که اساساً درست نیست.

***
تبصره: شاید هیچ انتخابات قبل از این در افغانستان، به اندازه انتخابات امسال توجه عموم را به خود جلب نکرده باشد. این انتخابات، تنها برای دولت افغانستان و نزدیک ترین متحد اش دولت آمریکا و ناتو، مهم نبود. بلکه کشورهای زیادی بخصوص آنهایی که به هر نحو نگران وضعیت فعلی و آینده افغانستان اند، مهم بود. از سویی، انتخاباتی که از سرگذشت از این جهت نیز مهم بود که تلاش های دولت آمریکا در نهادینه سازی دموکراسی و اصول مردم سالاری، آیا هیچ دستآوردی داشته است؟ با این حال، انتخابات امسال، بدون شک یکی از جنجالی ترین انتخابات بود. بطوری که احتمال آغاز یک بحران تازه می رفت و کشورهای دور و نزدیک همه با دقت نظر چشم دوخته بودند تا افغانستان درگیر جنگ و ناامنی، چگونه می تواند از این گذرگاه عبور کند.
با وجود این، انتخابات به سرانجام خود رسید و توافق نهایی برای تشکیل دولت وحدت ملی، در شرایط حاضر بخشی از نگرانی ها را برطرف کرد؛ این دور انتخابات همچون برنامه ای برای مشق دموکراسی، در مقاطع و محافل مختلف بخصوص میان کشورهای همسایه- از آسیای میانه تا روسیه- انتقادات بی شماری را در پی داشت. واقعیت این است که روسیه ظاهراً ناگزیر است یک چشمش به طرف افغانستان باشد و مسائل جاری در این کشور را جز به جز مرور کند. از سویی، روابط تقریباً پر کش و قوس مسکو و واشنگتن از مسأله سوریه تا اوکراین و همین طور در بازی های سیاسی سطح جهانی، چشم روسیه را به آینده افغانستان خیره تر کرده است. مسکو از شروع دولت جدید- پس از سقوط دولت طالبان- حضور آمریکا و ناتو و فعالیت ها و برنامه های آنان را از راه دور، نظارت می کرد. اما با گذشت سیزده سال و ظاهراً ناکامی و سردرگمی آمریکا و ناتو در راستای مهار و مبارزه با تروریسم و طالبان و همین طور مسأله مواد مخدر، یک بار دیگر تب حساسیت روسیه و کشورهای آسیای میانه را بالا برده است. طی دو سال اخیر، کشورهای مشترک المنافع با رهبری روسیه، در ارتباط به افغانستان و تأثیر ناامنی های جاری بر کشورهای آنها، بارها مورد بحث قرار گرفته است. کنفرانس اعضای سازمان گفتمان امنیتی جمعی (ОДКБ) متشکل از کشورهای روسیه، قزاقستان، تاجکستان، ازبکستان، قرغیزستان و ترکمنستان و همینطور نشست چهاردهمین دور سران سازمان همکاری های شانگهای، که در آن بحث روی افغانستان یکی از موضوعات مهم بود، همه نشان می دهد که نگرانی ها بیش از پیش افزایش یافته است. مسکو در حال حاضر گذشته از این نگاه استراتیژیک به مسأله افغانستان دارد، اما بیشتر از همه از وجود ناامنی های گسترده و فعالیت های گروه های افراط گرای مسلمان، تولید و قاچاق مواد مخدر و همین طور خطر صددرصدی نفوذ «داعش» یا هر نوع گروه های تحت تأثیر همچون جماعت خطرناک، نگران است. همانطور که کارشناسان و آگاهان امور سیاسی مسکو و اعضای سازمان گفتمان امنیت جمعی بارها گفته اند، هر نوع بی ثباتی و ناامنی، یقیناً تهدید باالقوه برای امنیت و ثبات کشورهای آسیای میانه و حتا خود روسیه محسوب می شود.
بهرحال، بحث و نظرها و مقالاتی که این اواخر در اکثر رسانه های مسکو و کشورهای عضو گفتمان امنیت جمعی در ارتباط به مسأله افغانستان نشر می شود، بخوبی نشان میدهد که نگاه ها نسبت به افغانستان تیزتر شده و مسکو خود در رأس رهبری تصمیم ها و موضع گیری ها، قرار خواهد داشت./ مهدی زرتشت

لینک دائمی مصاحبه: http://lenta.ru/articles/2014/09/22/dubnov/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر