سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

در حاشیه موجی از تحسین ها و انتقادها



دست‌آورد سیزده سال رهبری سیاسی افغانستان چه بود؟

نویسنده: مهدی زرتشت

افغانستان دوره‏ی کابوس و وحشت و خشونت چندین سال جنگ‌های داخلی را پشت سر گذاشت و پس از آن گرفتار یک رژیم مخوف و متحجر دیگر به نام طالبان گردید. گرچه یاد و خاطرات آن دوره‌ها را هیچ شهروند افغانستانی نه تنها فراموش نکرده، که از سال‌ها به این‌سو، کابوس هر‌ شب‌شان شده است؛ اما با سقوط این رژیم عقب‌گرا و مزدور، و با حضور امریکا و نیروی‌های ائتلاف بین‌المللی و همین ‌طور، ظهور یک رهبری سیاسی با خط و مشی مردم‌سالاری و ارزش‌های زندگی مدنی و دولتی با شعار حقوق شهروندی، مردم خسته از جنگ و خشونت، یک‌بار دیگر نسبت به آینده امیدوار شدند. در واقع، تمام مردم افغانستان چشم انتظار دولت تحت حمایت امریکا و نیروهای ائتلاف مبارزه با تروریسم بودند تا این بار قرعه به نفع مردم افغانستان تمام شود تا به یک عمر خشونت، انسان‌کشی، قتل و غارت‌ و هزاران مصیبت رفته بر این سرزمین، نقطه‌ی پایان گذشته شود.
سرانجام دولت موقت و پس از آن دولت انتقالی و سرانجام اولین انتخابات دموکراتیک با اشتراک گسترده‌ی مردم در سال 2004 میلادی برگزار شد و رهبری دولت موقت و انتقالی، این بار به حیث رییس جمهور رسمی و منتخب، زمام رهبری این کشور آشوب‌زده و بحرانی را به عهده گرفت. با این حال، نه تنها چیزی از انتظارات مردم کاسته نشد، بل‌که امیدواری‌های مردم خسته از جنگ و خشونت افغانستان، زیادتر شدند و مردم از دولت و رهبری جدید سیاسی تحت حمایت یک ابرقدرت جهانی- ایالات متحده‌ی امریکا- و هم‌پیمانانش، انتظار صلح و ثبات دوام‌دار را داشتند و آرزو داشتند که طالبان و هر‌نوع جریان‌های افراط‌گرا و خشونت‌گر، در کوتاه‌ترین زمان ممکن، از بین بروند. همین طور، مردم افغانستان انتظار یک دولت شفاف و مردم‌دوست را داشتند که بتواند زمینه‌ی یک زندگی سالم‌تر، اقتصاد بهتر، نظم و درایت لازم را برای شهروندان به ارمغان بیاورد.
اما واقعیت امر، چیزِ دیگری بود، و آن این‌که امیدواری‌های مردم را از بین برد و جای آن را ناامیدی و سردرگمی اندوه‌ناک‌تر از قبل، فرا‌گرفت. این ناامیدی‌ها، همه از خود دلایل قانع‌کننده‌ای داشتند: اول؛ بر‌خلاف انتظار، نه تنها طالبان و جریان‌های تروریستی از صحنه حذف نشدند، بل‌که قدرت و خشونت آن‌ها روز‌به‌روز بیش‌تر شد؛ تا جایی که تا سال جاری، مناطق زیادی از کشور تحت کنترول، نفوذ ‌یا دست‌کم تهدید آن‌ها قرار دارند. دوم؛ تمام شعارهای رهبری سیاسی افغانستان و حامیان بین‌المللی افغانستان که در رأس آن ایالات متحده قرار دارد، مدعی بودند که برای مبارزه با طالبان و تروریسم و حمایت از یک حکومت‌داری سالم و دل‌سوز در افغانستان آمده‌اند، ظاهراً با سردرگمی و شکست غیرقابل باور، مواجه شد. سوم؛ طی این مدت، مهم‌ترین دست‌آورد رهبری سیاسی افغانستان این بود که کشور برای چندین بار در صدر لیست فاسدترین کشورهای دنیا قرار گرفت. فساد اداری به‌طور کاملاً بی‌سابقه و مهارناپذیر، رشد کرد و باعث شد تا نه تنها تغییر در وضعیت زندگی و اقتصادی شهروندان به‌وجود نیاید، بل‌که با گذشت هر روز به تعداد کارگران تُهی‌دست بی‌کار و سر چوک‌ها، افزوده شود. چهارم؛ در طول سیزده سال رهبری سیاسی افغانستان با نظارت جامعه‌ی جهانی، افغانستان رتبه‌ی نخستین کشور تولید کننده‌ی مواد مخدر در جهان را از آن خود کرد. علاوه بر همه‌ی این‌ها، با وجود فعالیت نهادهای حقوق بشری و جامعه‌ی مدنی و در کنار آن- رسانه‌ها، وضعیت زنان افغانستان بهبود قابل ملاحظه‌ای حاصل نکرد، بل‌که خشونت علیه زنان به‌طور بی‌سابقه افزایش یافت و زنان زیادی بی‌هیچ دلیل مورد خشونت قرار گرفتند. دلیل واقعی این مسئله، عبارت از این بود که دولت افغانستان طرح‌ها و توجهات خاصی نسبت به این معضل نداشت. در کنار این، یکی از مهم‌ترین دست‌آرودهای رهبری سیاسی سیزده ساله‌ی افغانستان، وارد کردن اصطلاح «برادران ناراضی» در ادبیات سیاسی افغانستان بود. دولت کرزی در یک سردرگمی و آشفتگی عجیب سیاسی، نه تنها بر موضع خود برای مقابله و مبارزه با طالبان و جریان‌های تروریستی و بنیادگرایی مقاومت و ایستادگی نکرد؛ بل‌که در یک چرخش غیرقابل باور، گزینه‌ی مسامحه را با گروه‌های تروریستی روی دست گرفت و هویت طالبان را به «برادران ناراضی» تغییر نام داد. این‌گونه، رهبری سیاسی افغانستان با «شیر و خط انداختن»، ثبات و امنیت نسبی کشور را بیش از پیش متزلزل ساخت. بازهم علاوه بر این‌ها، در طول سیزده سال رهبری سیاسی حامد کرزی و حضور یک ابرقدرت جهانی هم‌چون امریکا، با دلیل یا بی‌دلیل، اما موفق نشدند شکاف‌های قومی و سیاسی را جفت و جور کنند؛ بل‌که طی این مدت، تبعیض از رأس قدرت اعمال شد (تقسیم قدرت و چوکی بر اساس ملیت و همین‌طور سهمیه‌بندی تحصیلات ملکی و نظامی بر اساس درصدی ملیت‌ها). تا جایی که شکاف‌‌ها نه تنها پر نشدند، بل‌که فضای فرهنگی و سیاسی کشور‌ تیره‌تر از قبل شد. هم‌چنان، در این دوره‌ی زمام‌داری سیزده ساله‌ی حامد کرزی، رهبری سیاسی نه تنها گامی در راستای تجدد و روشنگری برنداشت؛ بل‌که انتظار تجدد، حتا به تحجر مبدل شد و دولت نه تنها منتقد گروه‌ها و فرقه‌های افراطی مذهبی ظاهر نشد، بل‌که همواره از آن‌ها حمایت کرد و فرصت و امکانات بیش‌تری را در اختیار آن‌ها قرار داد. این روی‌کرد، دقیقاً سیمای معکوس دولتی است که انگیزه‌ی تجدد و پیشرفت دارد. اگر بخواهیم همه را در یک جمله خلاصه کنیم، می‌گوییم: هدر رفتن سیزده سال فرصت طلایی.
به‌هرحال، سیزده سال رهبری سیاسی افغانستان با کژ و کاستی‌های غیر‌قابل باور همراه بود که در سطور بالا، به‌طور کاملاً کلی به آن‌ها اشاره شد؛ اما فکر می‌شود اکنون که‌ دولت وحدت ملی روی کار آمده و شرایط‌ اندکی عوض شده است، فرصت مناسب برای نقد کارنامه‌ی سیزده ساله‌ی رهبری سیاسی افغانستان است.
در روزهایی که توافق‌نامه‌ی نهایی میان دو کاندیدای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری امسال‌ امضا‌ می‌شد‌ و در روزهای تحلیف رییس جمهور جدید و رییس اجرایی دولت وحدت ملی، فضای مجازی پر بود از نقد و نظر در باره‌ی کارنامه‌ی سیزده ساله‌ی رییس جمهور حامد کرزی. این‌که تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌ها در سنجیدن کارنامه‌ی سیزده سال، چقدر انتقادی، واقع‌بینانه یا چاپلوسانه بودند، موضوع بحث نیست؛ بل‌که در عوض، آن قلم و ذهنی قابل تحسین است که چشم از واقعیت دور نکند و اگر می‌خواهد چراغی بیفروزد، قبل از خود، جامعه‌ی خود را در نظر بگیرد. نکته‌ی خیلی مهم‌تر این است که از همه‌ی قلم به دستان، سیاسیون و فرهنگیان این کشور این انتظار می‌رود که ادبیات و لحن تعارفی و چاپلوسانه را کنار گذاشته، با درک رسالت انسانی خود در قبال سرنوشت جمعی، منتقدانه و واقع‌بینانه نگاه کنند. نکته‌ی مهم‌تر از این هم وجود دارد: انگار ما همه عادت کرده‌ایم که وضعیت کنونی را با گذشته مقایسه کنیم و هیچ توقع و چشم‌اندازی از آینده نداشته باشیم. تجدد، چشمش به آینده است و آن‌چه جامعه‌ی عقب‌مانده‌ی افغانستان به آن نیاز دارد، تجدد و تغییر دیدگاه است. آنانی که یک سری تغییرات سطحی پیش‌آمده در طول سیزده سال را دست‌آویز ادای مسئولیت بردگی خود می‌سازند، حقیر اند. از این جهت که آرزوی فردای خیلی بهتر را ندارند. در هر صورت، اما اکنون با تشکیل دولت وحدت ملی، مردم افغانستان یک‌بار دیگر نسبت به آینده امیدوار شده‌اند. توقع می‌رود حکومت جدید برای عبور از بحران و به آرمان افغانستان بهتر، از سیزده سال رهبری سیاسی حامد کرزی، درس عبرت بگیرد و نگذارد فرصت‌ها هدر بروند.
--------------------
لینک دائمی مقاله: http://www.etilaatroz.com/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%AC%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%E2%80%8F%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D9%87/ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر