سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۳ آبان ۸, پنجشنبه

کابل؛ شهر پرچم‏های افراط گرایان

مردم افغانستان به تقابل مذهبی نیاز ندارند

مهدی زرتشت

جامعه افغانستان، جامعه ی به شدت سنتی و مذهبی است. این وجهه را اگر نه در تمام وقت، دستکم در ایام خاص به صورت عینی می توان مشاهده کرد. در اینجا، چند نکته را به اختصار مورد بازبینی قرار می دهیم:
نکته اول؛ در طول سیزده سال اخیر و با حضور نیروهای ائتلاف و وجود دولت تحت حمایت مستقیم غرب، همانطور که سایر آزادی ها- در یک سطح- به میان آمد، آزادی های مذهبی برای تمام فرقه های مذهبی افغانستان نیز اعطاء شد. حافظه تاریخی مردم افغانستان نسبت به این واقعیت معترف است که قبلاً و در طول سالها، این آزادی مذهبی (درون اسلامی) در هیچ برهه از تاریخ وجود نداشت. برای مثال، شیعه مذهبان افغانستان چه در دروان قبل از دهه اخیر (رژیم طالبان) و چه حتا قبل از آن، به شکلی که امروز، آزادی مذهبی نداشتند و یا دستکم با محدودیت هایی روبرو بودند. از سویی، اعمال همین سختگیری ها یا به معنای دیگر، اعمال تعصب و تبعیض های مذهبی، برای عده ای تبدیل به عقده شد که نتایج آن را امروز- و در عصر آزادی های مذهبی افغانستان- می توان به درستی مشاهده کرد.
کابل، اکنون چندین سال است که ماتم سرای واقعه خونین محرم و عاشورا است. شهر پر از پرچم، کوچه های مملو از غریو و ماتم و جاده هایی زیر پای کارناوال های نوحه سرایان. سیاه پوش کردن شهر، نصب دروازه های بی شمار، پرچم های رنگارنگ و تمام مظاهر این شیوه عزادارای، قبل از اینکه برخواسته از اعتقاد و احترام به یک واقعه ی تاریخی- مذهبی باشد، ناشی از عقده هایی است که سالها در قلب و روح این عزاداران رسوب کرده و اکنون انگار زمان آن رسیده است که این عقده ها، قلب ها و روح عزاداران را تخلیه کند و به شکل نمایش های افراطی، ظهور کند.
نکته دوم؛ شیوه عزاداری و به جا آوردن سنت مذهبی در ایام محرم، فرصت مناسب برای آزمون تسامح و مدارا در یک جامعه با اکثریت غالب شیعه و سنی است. تا حال بخشی از این آزمون، برای جامعه ی افغانستان معلوم شده است: در طول سه/ چهار سال اخیر، به راه افتادن کاراناوال های شیعی و نمایش پرچم های رنگارنگ و نوحه سرایی های تمام وقت، ظاهراً تحمل یک عده از افراط گرایان سنی مذهب افغانستان را سرآورده و چنانچه همه به خاطر داریم، سال قبل، دو سال قبل و حتا سه سال قبل، در همین ایام محرم و عاشورا، حوادث ناگواری در شهر کابل به وقوع پیوست.
پارسال در دانشگاه کابل با تمام ناباوری، واقعه بدی رخ داد. در جریان شب و روز عزاداری ماه محرم، عده ای از افراط گرایان شیعه با عده ای از دانشجویان افراط گرای سنی، در تقابل و تخاصم قرار گرفتند و در نتیجه به شیوه وحشتناک به خشونت متوصل شدند که در جریان آن یک دانشجو کشته شد و چندین تن دیگر، شدیداً زخمی شدند.


نکته سوم؛ با توجه به جو موجود در داخل کشور و حجم وسیعی از ناآرامی ها و بی ثباتی ها و وجود نوعی آشفتگی سیاسی، فرهنگی و روانی، باید مترصد باشیم، امکان هر نوع اصطکاک و تقابل مذهبی میان شهروندان افغانستان وجود دارد. نفوذ عوامل «داعش» و فعالیت های هدفمندانه گروه طالبان حتا تا قلب افغانستان (پایتخت و دانشگاه های کشور) زمینه را برای این برخورد و تقابل، کاملاً مهیا کرده است. حادثه سال قبل در دانشگاه کابل، در حالی اتفاق افتاد که طرف مقابل افراط گرایان شیعه را، افراط گرایانی تشکیل می دادند که می توان نشانه ها و ردپای جریان های جهانی افراط گرایان اسلامی را در آن به خوبی مشاهده کرد. این در حالی است که پارسال بصورت علنی و آشکار، روی دیوار دانشگاه کابل شعارهای خطرناک بنیادگرایی نوشته نشده بود، پارسال پرچم های داعش و طالبان جلو دروازه دانشگاه کابل و در حضور صدها نفر، به نمایش در نیامده بود؛ اما امسال روی دیوار دانشگاه کابل نوشته شد: «زنده باد داعش» و چند روز پس از آن، عوامل داعش و طالبان و افراد وابسته به هرنوع جریان های افراطی، به بهانه اعتراض روی یک مقاله «کفرآمیز»، فرصت را مغتنم شمرده و عملاً اظهار موجودیت کردند. در معنای دیگر، این شعار و پرچم های داعش و طالبان با پس منظر جنگ مذهبی از سوریه تا عراق، اعلام یک موضع تازه و تندتر از قبل و یک التیماتوم به عزاداران افراطی ایام محرم  است.
نکته چهارم؛ با درک اینکه در افغانستان همه چیز مذهبی و سنتی است و کوچکترین بارقه ای از روشن بینی و یا اعتدال و مدارا در این کشور دیده نمی شود؛ اما کاملاً هم اینطور نیست. می توان به خوبی احساس کرد که مردم افغانستان از ادامه سالها جنگ و ناامنی و اعمال خشونت به بهانه های مختلف و از جمله عقاید مذهبی، خسته و بیزار اند. روی دیگر جامعه سنتی- مذهبی افغانستان، دینداران میانه رو است که اصرار دارند با حفظ شئونات دینی و مذهبی، وحدت و یکپارچگی شان را حفظ کرده و بصورت فردی و جمعی، در راستای تأمین نظم و خودباوری و احیای ارزش های جهانی و زندگی مسالمت آمیز، گام بردارند. بازخوانی این واقعیت، به ما نشان می دهد که در میان جمعیت مذهبی افغانستان از شیعه تا سنی، عوامل خارجی بصورت هدفمندانه، دخالت دارند. پرچم ها و دروازه ها و نوارهای نوحه ای که این روزها شهر کابل را زیر گرفته است، همه کالاهای صادراتی از یک کشور بیگانه است، پرچم های داعش و طالبان و ظهور و شهود هرنوع جریان ها و باورهای افراطی سنی، نه مال مردم افغانستان است، نه شایسته مردم افغانستان و نه محصول جامعه افغانستان؛ بلکه محصولات صادراتی از سوی کشورهای بیگانه است. در نهایت، با دوام این وضعیت، این مردم افغانستان است که آسیب می ببینند. مردم افغانستان به وحدت، خوشبختی، صلح و آرامش نیاز دارند و پرچم ها و کست های ایرانی و در مقابل پرچم ها و شعارهای عربستانی، پاکستانی و... برای مردم افغانستان هیچ ارمغانی جز خشونت و وحشت و جنگ و آدم کشی، به میان نمی آورد. مسلم است که مردم افغانستان، به جنگ مذهبی نیازی ندارند و بیش از این نمی توانند جنگ و خشونت و بی ثباتی و مهم تر از همه، دخالت قدرت های بیگانه را تحمل کنند.
سخن آخر؛ بدون شک، کشور افغانستان در موقعیت حساسی قرار دارد: مرحله خطرناکی از انفجار. این مسأله، احساس مسئولیت دولت جدید را بیش از پیش می طلبد. افغانستان و جامعه ی این کشور در مرحله اکنون، انبار هیزم است که برای آتش زدن، کاملاً آماده است. نفوذ عوامل بیگانه و کالاهای صادراتی کشورهای دور و نزدیک، همه باروتی است که می توانند با آتش زدن این هیزم، منافع سیاسی خودشان را بدست بیاورند. با درک این مهم، عجالتاً چند نکته وجود دارد که باید جداً در نظر گرفت:
1-      اکنون زمان آن رسیده است که جامعه مذهبی شیعه افغانستان با عقلانیت و درایت، عقده های تاریخی- مذهبی شان را کنار گذاشته و در مقابل هر گونه عوامل نفوذی خارجی، ایستادگی کنند. نصب پرچم ها، دروازه ها و سیاه پوش کردن شهر و نمایش های خیابانی به بهانه عزاداری از محرم و عاشورا، نه تنها به سود وحدت ملی مردم افغانستان نیست، که نشانی از عقده و بلاهت و نمایندگی از قدرت های بیگانه است. آنها نباید خود را سربازان پیش مرگ، برای پیشبرد اهداف سیاسی کشورهای بیگانه قرار دهند.
2-      جامعه سنی افغانستان با پیشه کردن اصول تساهل و مدارا، اجازه ندهند عوامل داعش و جریان ایدئولوژیک طالبانی و هر نوع فرقه گرایان و بنیادگرایان مذهبی، درون شان نفوذ کنند.

3-      دولت افغانستان بیشتر از پیش مکلف است تا اوضاع جاری را به شدت کنترول کند و اجازه ندهد تا فضای اجتماعی و فرهنگی، بیش از این تنش آلود شود. ضمناً برای عبور از این مرحله خطرناک و برای برقراری صلح و ثبات و همبستگی ملی و برای گذار از این مرحله به مرحله عقلانی تر، دولت وحدت ملی مکلف است با وضع کردن یک سری محدودیت ها برای هردو جناح افراط گرایان دینی- مذهبی، گام های مهم و ارزنده را بردارد. در کنار این، مردم افغانستان- از هر قشر- لازم است به این مرحله از درک و شعور برسند که پرچم های صادراتی اسلام تندرو شیعی و اسلام تندرو سنی، برای آنها صلح و امنیت نمی آورد بلکه وضعیت را بدتر هم می کند. علاوتاً مردم افغانستان باید به این مرحله از درک و شعور برسند که به جنگ مذهبی هیچ نیازی ندارند. 
---------------
لینک مقاله: http://www.etilaatroz.com/%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%9B-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85%e2%80%8f%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B7%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر