سخن

درد؛ بگذار آیینه‏ی من تو باشی.

۱۳۹۳ دی ۷, یکشنبه

پایان مأموریت آیساف در افغانستان؛ پیامدهای مثبت و منفی آن برای منطقه چه بود؟


نویسنده: ویتالی ولکوف
برگردان: مهدی زرتشت
منبع: دویچه‏وله (سرویس روسی)
منتشر شده در روزنامه اطلاعات روز

کشورهای آسیای مرکزی سیزده سال را در مجاورت حضور نیروهای ناتو و مأموریت آیساف در افغانستان‌، به‌سر بردند. در پایان سال جاری، مأموریت خاتمه می‌یابد و کارشناسان اکنون نتایج این حضور و مأموریت برای منطقه را بررسی می‌کنند.
به تاریخ سی و یکم دسامبر سال روان- پس از سیزده سال حضور نظامی- مأموریت نیروهای کمک به امنیت افغانستان (آیساف) پایان می‌یابد. به تاریخ هشتم دسامبر ماه جاری، در کابل پرچم کشورهای ناتو از سوی ستاد نظامی ائتلاف، پایین کشیده شد. با شروع سال 2015، نیروهای ائتلاف با کمیت کمتری از نظامیان، مأموریت جدید‌شان را برای آموزش‌دهی نیروهای امنیتی افغانستان روی دست می‌گیرند. اما اکنون سوال این است که عملیات ضدتروریسمی که در اواخر سال 2001 از سوی امریکا و متحدانش و همین‌طور از سوی ائتلاف بین‌المللی علیه طالبان و القاعده روی دست گرفته شد، نزد کشورهای آسیای مرکزی چه انعکاسی داشت؟

افغانستانِ بی‌ثبات
به باور گونترناب، کارشناس آلمانی در مسایل افغانستان، نکته‌ی کلیدی برای پاسخ به این پرسش، عبارت از این است که می‌بینیم اوضاع افغانستان در ختم مأموریت آیساف هم‌چنان بی‌ثبات و ناآرام است. گونترناب در مصاحبه‌اش با دویچه وله اظهار داشت که «اورزولا فون دیر‌لاین، وزیر دفاع آلمان در سفرش به افغانستان (دو شنبه، سیزدهم دسامبر سال روان) به‌طور غیر‌مستقیم تأیید کرد که بر‌خلاف توافقات قبلی، ممکن است سربازان آلمانی در افغانستان باقی بمانند
به عقیده‌ی او، گرچه پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان، «طالبان» تلاش می‌کنند ‌موقف سیاسی‌شان را تقویت کنند؛ اما طالبان برای جمهوری‌های آسیای مرکزی یک تهدید بزرگ شبیه آنچه که قبل از سال 2001 بود، به شمار نمی‌رود. قرار نیست طالبان فراتر از مرز افغانستان به گسترش ایدیولوژی خود مبادرت ورز‌د. هم‌چنین به گفته‌ی گونترناب، «یک مسئله‌ی دیگر نیز وجود دارد؛ امروز طالبان مثل سیزده سال قبل در مناطق تحت نفوذشان امکاناتی را در دست دارند که از طریق آن به حمایت گروه‌های رادیکال اسلامی در آسیای مرکزی می‌پردازند.»
آندری سیرینکو، کارشناس روسی در مرکز مطالعات افغانستان امروز (ЦИСА) خاطر‌نشان می‌سازد که‌ کشورهای آسیای مرکزی بیش از نصف 22 سال استقلال خود را در همسایگی حضور نیروهای ناتو که در افغانستان در چارچوب آیساف در حال انجام مأموریت بودند، به‌سر برده‌اند‌. بنابراین، واقعیت این است که به‌جز قرغیزستان، سایر جمهوری‌های آسیای مرکزی ثبات خود را حفظ کرده‌اند. این مسئله تا حدود زیادی به دلیل حضور غرب در برابر گروه‌های رادیکال و گروه‌های مخل امنیت بوده است.
آندری سیرینکو می‌افزاید، «حضور نیروهای ناتو در افغانستان (سال 2001) در حالی اتفاق افتاد که دامنه‌ی نفوذ «اسلام ملی‌گرا» تا خاک آسیای مرکزی هم رسیده بود‌ و در خلال سال‌‌ 2000، افغانستان شاهد فعالیت گروه‌هایی تحت نام جهادگرایان بود‌؛ اما پس از حضور ناتو در افغانستان، این گروه‌ها به نحوی متشتت شدند و امروزه نمونه‌هایی از آن در عراق و سوریه سر بلند کرده‌اند. آمادگی ناتو برای مبارزه با گروه‌های نام‌برده در خاک افغانستان، تا حدود زیادی امنیت رژیم‌های موجود در آسیای مرکزی را نیز به همراه آورد و از طرف دیگر، جهادیست‌های قفقاز روسیه را نیز کمی گوشه‌گیر کردند.»

پیامدهای منطقه‌ای خروج ناتو
به اعتقاد شماری از کارشناسان، ختم مأموریت ناتو در قدم نخست باعث افزایش تولید مواد مخدر خواهد شد. آندری سیرینکو به این نظر است که رهبری ناتو در میانه‌ی سال 2000، مبارزه با تولید مواد مخدر را به عنوان بخشی از وظیفه‌ی نیروهای امنیتی افغانستان و نهادهای مدنی این کشور قلم‌داد می‌کرد‌.
به گفته‌ی سیرینکو، «البته بخشی از نیروهای امریکایی در توسعه‌ی این کسب‌و‌کار غیر‌قانونی‌ درگیر شدند. شخصاً عکس‌هایی را در همین زمینه مشاهده کردم که در هنگام برداشت محصول تریاک، سربازان امریکایی شخصاً از مزارع حفاظت می‌کنند؛ زیرا فرستاده‌هایی از روسیه، ایران و جمهوری خلق چین بر این فرایند نظارت داشتند. در تاجیکستان، ازبکستان، قرغیزستان و ترکمنستان نیز افراد و اشخاصی بودند و هستند که در این تجارت‌ دست دارند. من هیچ عجله‌ای ندارم که بخواهم رشد تولید تریاک افغانستان را با عملیات ناتو پیوند دهم.»
گونترناب، همکار‌ آلمانی سیرینکو به این نظر است که «باید تو جه داشت، «طالبان» در مقایسه با سایر پشتیبانان خود، نگاه سخت‌گیرانه‌تری نسبت به تولید مواد مخدر داشتند. در پیوند به این موضوع، کسانی که در صدد عزل ملا عمر و محرومیت او از قدرت بودند، با خروج نیروهای ناتو حساب‌شان فرق خواهد کرد. به‌خصوص زمانی که موقف سیاسی طالبان قوی‌تر شود.»
گونترناب به این مسئله نیز اشاره می‌کند که‌ تهدید جدی ناشی از خروج ناتو برای کشورهای آسیای مرکزی عبارت از این است که مهمات نظامی ایالات متحده‌ی امریکا و متحدان آن به‌دست افغان‌های پراکنده در سراسر کشور بیفتد. «قبلاً در کشور افغانستان اسلحه تحت کنترول نبود و به لطف عملیات ناتو، این مشکل تا حدی حل شد.»

«ماناس»، پایگاه تبادله از طریق فساد مالی
آندری سیرینکو در مصاحبه‌اش با دویچه وله در باره‌ی گراف فساد اداری در افغانستان که در زمان حضور نیروهای ناتو رونق گرفت‌ نیز سخن می‌گوید. به گفته‌ی او، در قرغیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نسلی از تاجران نزدیک به مقام‌های دولتی شکل گرفت‌ که در بخش مواد سوختی نظیر بنزین، دیزل، سوخت جت و هم‌چنین مواد غذایی و غیره به یک نوع تجارت غیر‌قانونی پرداختند.
او اشاره می‌کند که «این افراد به لطف نزدیکی با نخبگان حاکم و شریک در قدرت، طی سیزده سال برای قاپ‌زنی بیش‌تر، توانستند یک ساختار باثبات را به‌وجود بیاورند. خروج ناتو می‌تواند یک اخطار جدی به کسب‌و‌کار ایجاد شده‌ی این دسته‌ها باشد و معلوم نیست که این مقام‌ها از این پس چه رویکردی را اتخاذ می‌کنند.»
به‌طور جداگانه، او به پایگاه سابق نظامیان امریکا در میدان هوایی «ماناس» قرغیزستان اشاره می‌کند. به گفته‌ی وی، «به کمک طرح‌های فسادآمیز، پایگاه دیپلماسی امریکا کار خود را پیش برد‌. اما روسیه می‌داند که در زمان رییس جمهور سابق، قربان بیگ باقی‌یف، شبیه به این نقشه‌ای ایجاد شد تا ‌بتواند با استفاده از پول‌هایی که از راه فساد به‌دست می‌آیند، طرح‌هایش را پیش ببرد. به همین خاطر، او نتوانست از سقوط رژیم خود، آن‌هم صرفاً به‌خاطر حضور امریکا در «ماناس» جلوگیری کند.»
سیرینکو نهایتاً نتیجه‌گیری می‌کند که با نفوذ تشکیلات ناتو به منطقه، پروژه‌های غربی زیادی نیز وارد کار شده و سازمان‌های غیردولتی زیادی فعال شدند. در همین ارتباط، می‌شود گفت که حضور ائتلاف در افغانستان، تنها راه برای پیش‌برد چنین مقاصدی بود. «ناتو باعث شد ‌میان گروه‌های حاکم و دخیل در قدرت ‌یا گروهی از اپوزیسیون‌های همیشه طرف‌دار غربی‌ها، یک رابطه‌ی دوام‌دار با غرب ایجاد شود.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر